جنی که از این تغییر یهویی لیسا تعجب کرده بود آروم سرشو تکون داد و جواب داد : اوم .
انگار تازه شخصیت اصلی لیسا که راجبش کنجکاو
شده بود رو داشت میدید و میتونست چهره پنهونی
که دنبالش میگشت رو ببینه * پس پشت این چهره ساکتت یه دختر نگران و رمانتیک پنهون شده ! *لیسا هم با دیدن لبخند جنی که براش عجیب بود نیم لبخند روی لباش نشست و با باز کردن درِ اتاق تمرین
به جنی اشاره کرد که وارد بشه و خودشم گوشه در ایستاد .جنی آروم وارد اتاق دنس شد و پشت سرشم لیسا با قهوه ها وارد شد و باعث شد جیسو و رزی از جاشون بلند شن و با خوشحالی به سمت لیسا برن .
جیسو قهوه اشو برداشت و گفت : دخترا برای یه قهوه زیادی طولش ندادید ؟! ..
جنی لبشو گازی گرفت و نگاهشو به لیسا داد و خواست همه چی رو راجب اتفاقی که افتاده بود بگه که لیسا با گفتن " اون کافی شاپ خیلی شلوغ بود برای همین دیر شد اونی " جلوی حرف زدن جنی رو گرفت و جیسو با یه لبخند قهوه رو ازش گرفت و برگشت و روی زمین نشست .
رزی هم بدون حرفی قهوه رو ازش گرفت و رفت پیش جیسو و کنارش نشست انگار دیگه آروم آروم لیسا هم به خانواده جدیدش داشت عادت میکرد و باهاشون کنار میومد و اون حس غریبی خودبه خود داشت درونش از بین میرفت .
بعد اینکه قهوه هاشونو خوردن مستقیم رفتن سر فیلم برداری موزیک ویدئوشون و کارهای میکاپ و تِم لباس رو آماده و در آخرم فیلم برداری رو شروع کردن چون اول کار بودن استرس داشتن برای همین جنی برای انگیزه دادن بهشون و از بین بردن استرسشون دوباره دوربینشو پلی کرد و اینبار دوربینو سمت جیسو که داشتن میکاپشو براش درست میکردن؛ گرفت و لب زد : حرفی برای بلینکا داری جیسو اونی ؟! ..
جیسو با لبخند گرمی دست تکون داد و گفت : آنیو ..
جنی : امروز چه حسی داری اونی ؟
جیسو : بیشتر استرس دارم ولی خب هیجان زده ام برای امروز ..
حرفش با ظاهر شدن رزی ناتموم موند و اینبار رزی شروع کرد به حرف زدن راجب تِم و اسپویل کردن داستان این آلبومشون .
رزی : داستان غم انگیز ولی جذابیه بلینکا پس منتظرش بمونید ..
جنی که دوربینو دستش گرفته بود با دیدن لیسا که تنها مونده دوربینو سمتش گرفت و لب زد : لیسایا توام بیا دیگه ..
لیسا آروم بهشون ملحق شد و با خیره شدن به دوربین لب زد : امروز هوا خیلی سرده و منم که سردمه ..
وقتی اینو گفت جنی و بقیه دخترا خندیدن اون دختر شوخ طبعی بود و داشت شخصیت گرمی که به همه نشونش نمیداد رو رو میکرد و همین براشون جذاب بود .
جنی دوربینشو خاموش کرد و روبه بقیه گفت : فکر کنم دارن صدامون میزنن که بریم برای ضبط موزیک ویدئو ! ..
دیگه وقتش رسیده بود که شخصیت های متفاوتی رو از خودشون به نمایش بزارن و یه شروع پر قدرت رو
به همه نشون بدن تا دنیا راجبشون کنجکاو بشن و به سمتشون برن و جهانی بشن .اما همون موقع که میخواستن شروع کنن به رقصیدن منیجرشون دستور توقف ضبط رو داد و با گوشیش انگار داشت کلیپی رو به عوامل پشت صحنه نشون میداد و همه نگاه ها روی دخترا زوم شده بود .
همینم اونا رو متعجب و کنجکاو کرده بود تا راجب اتفاقی که داره میوفته چیزی بفهمن .
منیجرشون با نشون دادن کلیپی به دخترا با عصبانیت روبه جنی و لیسا لب زد : میشه راجب این فاجعه ی بزرگ توضیح بدید ؟! چون اگه زودتر دست بکار نشیم همه جای دنیا راجب این شایعه مزخرف حرف میزنن..
_________________________________________
سلام زیباها امیدوارم که از خوندن این پارت هم لذت برده باشید 😍❤️🔥
YOU ARE READING
I fell in love with my teammate
Romanceفیکشن : عاشق هم گروهیم شدم ژانر : عاشقانه؛ موزیکال؛ درام؛ جوانان روزهای آپ : چهارشنبه ها و پنجشنبه ها ساعت ۱۱ شب کاپل ها : جنلیسا و چهسو خلاصه : سرنوشت دختری که عاشق هم گروهیش میشه و مجبور به پنهون کردن رابطه شون میشه چی میتونه باشه ؟ میتونن زندگی...