سلام من رزم .
این دومین فیکی هست که نوشتم و امیدوارم توی این شب های سرد سال برید زیر پتو و قایمکی با خنده های ریز این داستان من رو بخونید و خوشبگذرونید .
و خب باید بگم ایده ی کلی رو از دوستی گرفتم که میتونم با سه کلمه ی گربه ، نارنجی و کیوت توصیفش کنم و داستانم رو بهش تقدیم کنم : مارینا ی عزیز . دوستت دارم ✨️
پس بریم که شروع کنیم .....
YOU ARE READING
my little kitty ✨️🩶
Fanfictionکاپل اصلی : هیونلیکس (هیونجین و فلیکس) کاپل فرعی : مینسونگ ژانر : عاشقانه ، فلاف ، هیبرید ، کمدی ، زندگی روزمره ( دارای اسمات ) موضوع : هیونجین فردی که زندگیه عادی ای داره در راه برگشت به خونه با گربه ای برخورد میکنه ولی وقتی اون رو میاره خونه...