𝒑𝒂𝒓𝒕 𝟏𝟏

101 13 0
                                    

به چشمای مشکی رنگ براقش زل زدم و گفتم:دوست دارم چان!

و خودمو به جلو هول دادمو لبامو تو لباش قفل کردم..
بدون اینکه بوسیدنمون قطع شه بلند شدو من همراه خودش بلند کرد..

بغلم کردو پاهامو دور کمرش حلقه کردم..
ویلی شروع کرد به پارس کردن که خندیدمو گفتم:چیزی نیست عزیزم..زود برمیگردم!

چانیول همونطور که منو به اتاق خواب جدیدش میبرد گفت:اون خیلی حسوده!

با خنده بینیمو به بینیش مالیدمو گفتم:چون دوسم داره!

چانیول:خب اگه واسه منم تو لیوان شیر بریزیو سرش کاندوم بکشی،قول میدم دوست داشته باشم!

بکهیون:و تو هم حسودی میکنی؟

چانیول:اگه یه نفر دیگه مثله الان بغلت کنه و با خودش به اتاق خوابش ببره،جز حسودی دست به یه قتل ترو تمیز هم میزنم!

با انزجار سرمو عقب کشیدمو گفتم:آه خرابش کردی!

منو رو تخت گذاشتو گفت:چرا؟

بکهیون:میشه دیگه راجب قتل حرف نزنی؟

چانیول:اوه البته..متأسفم..

بوسیدمشو گفتم:اشکالی نداره!

و دوباره مشغول بوسیدنم شد..
صاف ایستاد،پیرهنشو درآورد و به پوزیشن قبلش برگشت..
همونطور که دکمه های پیراهنمو باز میکرد مسیر بوسیدنشو از زیر چونم تا وسط سینه هام ادامه داد..

جلوی لباسمو کامل باز کردو زبونشو رو
نوک سینم کشید..نمیتونستم آهو ناله کردنامو کنترل کنم!
انقد اونارو لیسید که من احساس خنکی میکردم!

شروع کرد به مکیدن یکیش و دست دیگشو به سمت پایین تنم برد و دستشو از کش شلوارکم رد کرد.. وقتی انگشتاشو واردم کرد و تکونشون میداد احساس شهوت بیشتری بهم
دست میداد و دلم میخواست بلند بلند سرو صدا کنم..انگار اونم خوشش اومده بود که شدت کارشو بیشتر میکرد..

با دندونش محکم سینمو گاز گرفت و گفت:داد بزن!جیغ
بکش!هیشکی نمیشنوه!  من امشب تو رو به فاک میدم!

خندیدم و از حرکت ناگهانی انگشتش که عمیق تر واردم شد جیغی کشیدم و گفت:اینطوری عالیه!

از زیر دستش در رفتم که اومد رو تختو گفت:چیکار میکنی؟

خودم مشغول درآوردن لباسام شدمو گفتم:وقت هنر نماییه منه!

وقتی کامل لخت شدم جلو رفتم و اون عقب کشید و به آرنجاش تکیه زد..

کمربندشو آروم باز کردم،دکمه شلوارشو به همراه زیپش باز کردم و لبشو پایین کشیدم..

شرتشو هم پایین کشیدم و بلاخره درآوردمش..اونقدر حجیم شده بود که مثله همیشه شک کردم چطور قراره تو من فرو بره!

𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 [𝒄𝒉𝒂𝒏𝒃𝒂𝒆𝒌]Where stories live. Discover now