مخاطب خاص🌕Specific contact

³{میترسم از تنهایی..}

امیدوارم از این پارت خوشتون بیاد 🌕🩶

عمارت...

دیگه ساعت 8 شب بود

خوب بچه ها چند قانون رو باید بهتون بگم

1. تا اینجا هستید حق بیرون رفتن ندارید گوشی هاتون هم گرفته میشه و بعد خروج شما پس داده میشه

2. حق حرف زدن و ورد به اتاق ارباب رو ندارید

3. درست رفتار می‌کنید هرگونه بی احترامی به مهمون های ارباب مجازات داره

+(انگار تو زندانیم)

همه جلوی در ورد و بعضی ها هم بقیه جاهای عمارت و سر میز ها بودن

-جیمین بیا این شراب هارو ببر اون میز

+چشم

شراب ها رو گرفتم و روی میز گذاشتم
حالم داشت بهم می‌خورد از اول مهمونی همه مثل گرگ بهم نگاه می کردند غیر ارباب واقعا آدم عجیبی بود
همیشه به خاطر ظاهرم اذیتم می کردند ولی من همیشه با مهربونیت جواب کارهاشون رو میدادم
جالبه آدمای مهربون تو این دنیا همیشه بیشترین آسیب رو می‌خوردند
ولی چرا ؟ میترسم اگه یه روز بی احساس شم میترسم یه روز منم تمام خشمم رو خالی کنم
میترسم سنگدل شم
تمام زندگیم تو یه چیز خلاصه شده
(میترسم)
دلم یه پناه‌گاه می‌خواد.

تو همین فکرها بودم که پنج مرد خوشتیب وارد سالن شدن
و سمت ارباب رفتن و پیشش نشستن
سمت آشپزخونه رفتم و به همه میز ها شراب دادموقتی رسیدم به میز ارباب حتی نگاه هم بهم نمی کرد کاش همه تو این مهمونی مثل ارباب بودن
شراب رو به همشون دادم و بعد دیدم یه ببر سیاه بزرگ داره میاد سمتم ترسیدم و عقب رفتم

_نترس تا من نگم کاریت نداره از همه متنفر سمتت نمیاد

حتی 3 ثانیه هم طول نکشید که ببر روم خیمه زد جیغم در اومد و گریه کردم
ارباب و اون پنج نفر با تعجب داشتن نگاهم میکردم اما...
ببر اروم لیسم زد

Pov jungkook

باورم نمی شد ببر من هیچ وقت نزدیک هیچ کس نمی شد و فقط من رو لیس میزد اما الان روی اون پسر لم داده و داره لیسش میزنه؟!
بهشون خیره شده بودم

Pov jimin

اون اون منو بغل کرده جالبه هیچ آدمی نبود که منو بغل کنه بدونه اینکه از سر لذت خودش باشه
ولی یه حیوون مهربون تر از یک انسانه.
حس می کردم اون ببر داره باهام حرف میزنم
صداش رو می‌شنوم گوش کن !

(✓)علامت ببر

✓جیمین خوبی؟

+تو اسمم رو از کجا میدونی؟ چطوری داری حرف میزنی

Pov jungkook

باورم نمیشه بازم داره با کسی بعد سال ها حرف میزنم
هر وقت با کسی می‌خواد حرف بزنه روی اون فرد می خوابه و اون فرد چشماش بسته میشه و بدون اینکه حتی دهنش رو باز کنه اون فرد باهاش حرف میزنه هیچ کس جز من اینو نمیدونه و فقط با من حرف میزد
مگه اون پسر چی داشت؟