((part8))**//پارت۸//

420 40 3
                                    

کوک به جیمین نزدیک شد رامن رو روی میز جلوی جیمین گذاشت

و کنارش نشست

بوسه ای رو ی موهای نرم و خوشبوجیمین گذاشت.

((هه هه هه راجب این صحنه چی فکر کردین😂📿😐))

بغلش کرد

_موچی من ناراحت نباش! وگرنه این دوره به منو ته ته سخت تر میگذره

_فقط چندروز صبر کن تا دوباره من و تو و ته ته دوباره باهم وقت بگذونیم

+ولی ولی من میخوام کمکتون کنم

_موچیه من تو با وجودت مارو اروم میکنی

_اخخخخ

همون لحظه کوک درد شدیدی رو داخل شکمش احساس کرد

جیمین به سرعت بادرک موقعیت  رایحش رو ازادکرد

و دستای کشیده کوک رو داخل دستای کوچیکش گرفت
دستش کاملا سرد بود

+بزار کمکت کنم!

کوک که تا اون موقع بزور خودش رو کنترل کرده بود دیگه نمیتونست تحمل کنه

پس وحشیانه شروع به بوسیدن جیمین کرد

همونطور که مشغول وحشیانه بوسیدن جیمین بود دستش رو دو کمر جیمین

حلقه کرد و جیمین هم متقابلا دستش رو دور گردن کوک حلقه کرد

کوک جیمین رو از روی مبل بلند کرد و به سمت پله ها رفت و از پله ها بالا رفت و به سمت اتاقش رفت .

داخل اتاق رفت و جیمین رو روی تخت گذاشت و روش خیمه زد

ودوباره شوع به خیس بوسیدن لب های جیمین کرد

وهمونطور که جیمین رو میبوسید دستش رو  زیر لباس جیمین برد و لباسش رو در اورد

و روشروع به لمس کردن بدنش شد

وبعد از چند دقیقه وحشیانه بوسیدن هردو متوجه شدن که به اکسیژن احتیاج دارن

پس از لب های همدیگه جداشدن

کوک شروع به بوسه گذاشتن  از گردن تا شکم جیمین کرد.

و وقتی به شکمش رسید با یک حرکت باکسر و شلوارش رو در اورد

جیمین روی تخت نیم خیز شد و کوک جیمین رو ازروی تخت برداشت و روی پاهای خودش گذاشت و دوباره مشغول خیس بوسیدن جیمین شد

بایکی از دستاش‌ کمر جیمین رو گرفته بود و با یکی دیگه از دستاش عضو جیمین رو لمس میکرد.

و دوباره از هم جداشدند و به نفس نفس زدن افتادن

همون لحظه چشم جیمین به عضو هارد شده ی کوک از زیر باکسرش افتاد

جیمین کمی جلوتر رفت و روی عضو کوک از رو ی باکسر نشست میتونست

هاردتر شدن عضو کوک رو حس کنه و دستاش رودور گردن کوک حلقه کرد و دوباره بوسه ای پر از شهوت و هات رو شروع کرد

کوک  در همون حین باکسرش رو دراورد و عضو هارد شدش رو با یه حرکت وارد جیمین کرد

و جیمین هم ناله ای بلند از شدت درد سر داد

حالا چند دقیقه ای گذشته بود و بعد از ۳بار کام شدن کوک هردوشون بعد از یه حموم روی تخت بی جون افتاده بودن

کوک جیمین رو داخل بغلش کشید و روی لپ های خیس موچیش بوسه ای گذاشت

تهیونگ درحالی که از شدت درد به خودش میپیچید از پله ها پایین رفت تا چیزی برای خوردن پیدا کنه

کاسه ای از دوکبوکی برداشت و به سمت بالا حرکت کرد

ولی تصمیم گرفت قبل از دوباره برگشتن به اتاق سری به کوک بزنه پس سمت اتاقش رفت

و در رو باز کرد....

[Conflict because of love]{درگیری به دلیل عشق}(تهکوکمین)Where stories live. Discover now