57

320 66 37
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


وی ووشیان گفت:"اگر نمی‌دونی، من صحبت می‌کنم. گوش کن ببین کدوما رو می دونی."
نیه هواسانگ چند بار دهانش را باز و بسته کرد. وی ووشیان آنچه که او و لان وانگجی تا کنون از زمان ورود به چینگه تجربه کرده اند، خلاصه گفت. او توضیح داد که این شایعات در واقع یک خط دفاعی بودم. مورد دوم اجساد متحرک در خط الراس شینگلو بودن. آخرین طلسم پیچ و خم در کنار قلعه سنگی برای تهذیبگران متوسط ​​بود. به همین دلیله که وی ووشیان به این نتیجه رسید که این کار فرقه نیه بوده. 
بعد از اون وی ووشیان سوالات زیادی در مورد قلعه انسان خوار پرسید و حتی گفت: "اگر اینجا توضیح مناسبی به ما ندی، بعد از افشای راز، همه فرقه ها و قبیله ها میان اینجا تا از زیر زبونت حرف بکشن و وقتی زمانش برسه، حتی اگر بخوای چیزهایی توضیح بدی، نه کسی گوش میده نه باورت میکنه."

" حقیقت چیه؟" تزکیه کنندگان بسیاری از فرقه های مختلف شکایت و تقاضا کردند.

نیه هواسانگ سعی کرد  تا حد امکان خودش رو از دید مخفی نگه داره.  

نیه هواسانگ با ناامیدی پاسخ داد:"اون اصلاً یک قلعه انسان خوار نیست. این فقط محل دفن اجدادی فرقه منه!"

با شنیدن این حرف همه مات و مبهوت شدن. قبرستان اجدادی چطور میتونه آدما رو بخوره؟!

وی ووشیان پرسید:"قبرستان اجدادی؟ محل دفن اجدادی چه کسی به جای اجساد، سابر دفن می کنه؟"
نیه هواسانگ با چهره‌ای عبوس از هانگوانگ جون خواست چیزی که قراره بگه رو راز نگه داره. لان وانگجی پاسخ داد: "هرطور که می خوای."

لان جینگی خرخر کرد. سخنرانی کمی مضحک به نظر می رسید، چون تقریباً برای هر فرقه ای در دنیای تزکیه پخش می شد. 

قیافه نیه هواسانگ عبوس به نظر می رسید. او احساس می کرد گول خورده. 

وی ووشیان پرسید: "گفتی که قلعه انسان خوار نیست، پس یعنی کسی رو نخورده؟"
نیه هواسانگ دندان هاش رو به هم فشار داد و مطیعانه پاسخ داد:‌"خورده.."
"وای."

"پس شره؟" رهبر فرقه یانگ با یک ابروی عمیق درهم قضاوت کرد. نگاه هایی که به نیه هواسانگ می انداخت خیلی خوب به نظر نمی رسید. 
او فقط می تونست تحملش کنه چون خود گذشته اش به زودی توضیح می داد. 

CAVE OF MEMORIES Where stories live. Discover now