5• من کنجکاوم

1.4K 268 76
                                    

هاروی: "صبح بخیر شیرینم."

آنا: "صبح بخیر اچ."

هاروی: "خواب منو دیدی؟"

آنا: "امممم آره..."

هاروی: "تو خوابت چیکار میکردم؟!"

آنا: "یه چیزیمو گرفته بودی دستಠ_ಠ "

آنا: "در واقع قلاده ی سگم رو گرفته بودی!!من یه میلیونر بودم و تو برده ی من بودی!! "

هاروی: " =||| "

آنا: " شوخی کردم ^.^ راستش تو خوابم بودی ولی نمیخوام بگم چیکار میکردی."

هاروی: " آخه چرا نمیخوای؟ :( "

لویی متنفره از این که هری انقدر معصومه. میتونه یه دروغ سر هم کنه و بگه خواب دیده هری یه پرنسس افسانه ایه، ولی به اندازه ی کافی این مدت بهش دروغ گفته.پس این دفعه راستش رو میگه.

آنا: "خب...خواب دیدم تو یه استریپری. "

**(استریپرا رقاص هایی هستن که توی کلاب ها بدون لباس میرقصن و پول میگیرن)**

هاروی: "ها؟؟!!؟ "

هاروی: "چرا استریپر بودم؟؟! "

آنا: "نمیدونم!! خیلی یهویی اتفاق افتاد!! "

هاروی: "تو حتی نمیدونی من چه شکلیم! من نمیخوام استریپر باشم >_< "

آنا: "چه بد! "

هاروی : " الاغ بدجنس :((( "

آنا: "تو الان به من گفتی الاغ بدجنس؟؟! "

هاروی : " آره مثلا میخوای چیکار کنی؟؟ >:) "

آنا: " هاروی جان تو دو سالته؟؟! "

هاروی : " نخیرم بیست سااالمه."

آنا: " پیر مرد :)) "

هاروی : " خفه بابا ، خودتم نوزده سالته :| "

آنا: " تو چرا همش علامت میذاری تو جمله هات؟؟؟! "

هاروی: " ها؟ "

آنا: "ویرگول و از این جور چرت و پرتا."

هاروی: " شما کی هستی، پلیس گرامر؟؟ "

آنا : " دوباره ویرگول گذاشتی ¬_¬ "

آنا: " بله من پلیس هستم "

آنا: " بــــی بوووو بـــــی بوووو (آژیر پلیس) "

هاروی: " تو خیلی گوگولی :) "

هاروی: " درضمن، علامت گذاری خیلیم مهمه! باید تمرین کنی تا یاد بگیری.با تمرین پیشرفت میکنی.درست مثل ورزش. "

آنا: " باشه ددی "

**(توى يه شاخه از رابطه هاى جنسى ، فرد دومينانت ، ددى خطاب ميشه)**

آنا: " وای لعنتی!!! "

آنا: " وایسا ببین من منظورم اون نبوود!!!!منظورم این بود که مثل پدر ها حرف میزنی!!!میفهمی چی میگم؟؟؟!!! °O° "

CATFISH | CompleteWhere stories live. Discover now