قسمت۲۴(قسمت آخر):اخبار۲۰:۳۰

635 88 84
                                    

مریدی "تگری زنان" نزد شیخ هرولد برفت و گفت یا شیخ حالم دریاب که بغایت رسید.
شیخ هرولد فرمود : مریدا تو را چه شده ؟
عرض کرد : مرادا ! چشمانم ز حدقه درآمده ، خون در کله ام جمع بشده ، جهان در پیش چشمانم تیره گشته و شاخی بر سرم سبز شده.شیخ فرمود : چیزی نیست ، یحتمل بعد از اخبار BBC ، اخبار بیست و سی بدیده ای.و مریدان نعره ها و فغان ها زدند.
****
متشکرم از تمام کسانی این کتاب طنز بنده رو دنبال کردن ،رای دادن و نظراتشون رو با من در میون گذاشتن
این کتاب با همه خوبی ها و عیب هاش به پایان رسید .امیدوارم که مورد قبول تمامی دوستان قرار گرفته باشه و به اندازه کافی تونسته باشم دل دایرکشنر ها رو شاد کنم :)
و در آخر این کتاب آخرین کتاب من نخواهد بود!منظورم اینه که یه کتاب دیگه در راهه که البته اون یه فن فیک خواهد بود و محتواش طنز نیست ! :) اگر دوست داشتید اون فن فیکم که در آینده می نویسم رو هم بخونید !
پایان.
.
.
.
.
۰
۰
۰
۰
۰
۰
عه شیخ هرولد داره از پشت صحنه اشاره می کنه که تک تکتون رو از صمیم قلب دوست داره:')

خندیدن به سبک وان دی Where stories live. Discover now