FREEDOM

2.4K 110 17
                                    


د.ا.ن GHazal :
_interviewer: if you could waste for anything, money can buy what would it be?
_Harry styles: FREEDOM
یکی از بهترین مصاحبه های 1D همین مصاحبه بود و یکی از بهترین جواب هایی که میشد داد همین جوابی بود که harry styles داد, " آزادی"!
تعریف آزادی از نظر من بی بندو باری نیس,تعریفی که خیلیا دارن, تعریف من از آزادی اینه که آدم بتونه بگه من کی ام , چه باوری دارم چه اعتقادی دارم بدون اینکه از طرف کسی سرکوب شم! "وآزادی چیزیه که من در حال حاضر میتونم احساسش کنم"
"فلش بک" :
من یه دایرکشنر 18 سالم که در حال حاضر در انگلیس زندگی میکنم البته حدود 1 ساله که این جا اومدم, من تو دبیرستان به خاطر اینکه درسم خوب بود, مدرسه ای که توش درس میخوندم قبول کرد که منو بورسیه کنه تا ادامه درسمو در خارج از کشور بخونم . البته تو این 1 ساله این جا من فقط به تقویتِ زبانم و نحوه زندگیم رسیدم که بتونم مستقل باشم ینی هنوز تو کالج ثبت نام نکردم ولی دیگه وقتش رسیده و میتونم واسش اقدام کنم.
در ضمن من عاشق نقاشی و موسیقی ام و موقع هایی که خستم , همراهِ با یه موسیقیِ خوب شروع به نقاشی میکنم البته بودنِ با دوستامم حالمو خوب میکنه به خصوص که تو این 1 سال دوستای زیادی پیدا کردم که خیلی خوبن ولی خب همشون مالِ همین جان ینی انگلیس و ارتباط باهاشون یه خرده مشکله به خصوص اگه دایرکشنر باشن که دیگه هیچی! هر چی باشه اونا از بچگی تو انگلیس بودن ویه جورایی رو 1D تسلط کامل داشتن و اطلاعاتشون از من بیشتره!
فردا برای کالج یه مصاحبه دارم که معارفه ی اولیس و در واقع اولین باره که میتونم برم تو فضای کالج وبا محیطش آشنا بشم از صبح تا حالا فکر کنم 100 بار با مامانم حرف زدم ولی استرس دارم و نمیدونم فردا چی میشه!
و علاوه بر استرسی که دارم همش این فکرمو مشغول کرده که ینی میشه تو کالج کسی باشه هم زبان وهم رشته ی من؟! "واو" اگه بشه چی میشه...!
البته دوستایی که تو این مدت پیدا کردم هم خیلی خوبن هم خیلی دوست داشتنی ولی خب کسی که بتونی با زبون مادریت باهاش حرف بزنی و احساس تنهایی تو باهاش پر کنی یه چیزه دیگس!

د.ا.ن
Saba :
"فلش بک"

زندگیه سخت و محدودیت هایی که من تو زندگیم داشتم فکر کنم کمترکسی تجربشون کرده و برای فرار از شرایط و بهترین کاری که میشد کرد ترک کردن کشور بود و بنظرم واقعا معجزه اتفاق افتاد که تونستم به اینجا بیام جایی که ارزوم بود جایی که ایدل هام زندگی کردن
گاهی اوقات یه چیزایی مینویسم نمیدونم چه نوع نوشته ای هستن معمولن هم وقتی احساس میکنم راهی به جایی ندارم و تنها کسی که دارم قلمو دفترمه این یکی از اوناس:

تنها منتظر توجه
توجه توجه توجه توجه
حس بی توجهی را که میفهمد
دردتنها ماندن درحالیکه بنظر دورت شلوغ می اید
سرزنش سرزنش سرزنش
تنها توجهی که دریافت میکنم
سرزنش های روزانه و بحث های بی سرو ته
توجه همراه با محبت میخواهم
همراه با لحن مهربان
همراه با عشغ
درنوشتنش مشکل دارم
کلمه ای غریبه با روزهای سرد مُردگی ام

ادم خاصیو اینجا نمیشناسم یه فامیلِ دور , دلم نمیخواد به واقع اویزون کسی باشم میخوام دنیام یه صبا ی متفاوت رو به خودش ببینه مستقل و آزاد
توی یه بوتیک فروشنده شدم البته بطور موقت کسی نیست که پولی بفرسته و اگرم بخوان بفرستن خودم گفتم بهشون که بورسیه ام اونقدری هس که از پس مخارج ام بربیام که البته دروغ گفتم و فقط جهت راضی کردن قوم بنی اسرائیل بود کار هم که عار نیس و خوشبختانه فرهنگ اینجا بسی بهتراز فرهنگ مسخره ایه ک مردمم توش زندگی میکنن
تاجایی که یادم میاد هروقت خواستم شروع جدیدی داشته باشم موهام اولین تغییر بودن امروزم رفتم ارایشگاه واوف صدای قیچی که الان داره میاد ولی کمترازدفعات پیش استرس دارم شاید چون اینجا به نظر واقعا ارایشگرن فردا صبح مصاحبه کالجه و من اگه از ایست قلبی نمیرم میرسم به مصاحبه اوضاع زبانمم به نظر خودم زیادخوب نیس با اینکه مدرک زبانم اوضاعش خوبه
مصاحبه اصلیو قبل انجام دادم که بورسیه شدم ولی در هر صورت من آدمیم که از هراتفاق کوچیک نیفتاده غول میسازم امیدوارم با شرایط پیش رو بتونم خودمو اوکی کنم
من همیشه وابسته به دوستام بودم شاید خیلی وقتا خیلی بیشتر از خانوادم به دوستام احتیاج داشتم که دردامو بگم درسته که از ترحم متنفرم ولی گاهی توجه لازم و با گفتن دلگیریام اروم میشم
مشکلم بیشتر دوری از دوستامه تا دوری از خانواده

امیدوارم که خوشتون اومده باشه بزودی پارتای بعدی اپ میشه و اپ شدن ها یه ریتم منظمی پیدا میکنن✌
فقط لطفن به دوستاتون معرفی کنین داستانو شاید برای اونام جالب بود😜
#Saba & #Ghazal
#Sazal

dreams come true Donde viven las historias. Descúbrelo ahora