خوشگلترین و سکسی ترین پسری هستی ک دیدم...
تنها ب ناله ی ضعیفی از دهنش بسنده کرد و دستاش ملافه ها رو چنگ میزد دلم میخواست صورتشو ببینم
خودمو ازش بیرون کشیدم و ی اسپنک ب کونش زدم از لرزشش آه بلندی گفتم
ب سمت خودم برش گردوندم
صورتش خیس و قرمز شده بود و دهنش برا اکسیژن بیشتر باز مونده بود
روش خم شدم و زبونمو تو دهنش بردم و دیکمو دوباره روی سوراخش تنظیم کردم و با ی فشار واردش شدم
لــ:هارولد...این خیلی درد داشت لعنتی...آه
اشکی ک از گوشه ی چشماش ریخت حاکی از درد و لذت باهم بود ولی خب فک کنم دردش برا لو بیشتر بوده تا لذت
سرمو کنار گوشش بردم
هـ:اوه ساری بیب،نمیخواستم اذیتت کنم
زبونمو روی گوشش کشیدم و اهی ک از دهنش خارج شد رو شنیدم اون با حرفامم تحریک میشه حتی با کوچیکترین حرکات من
خودمو توش حرکت میدادم
وقتی فهمیدم عادت کرده سرعتمو بالا بردم و ضربه هامو برا پیدا کردن نقطه ی شیرینش تنظیم کرده بودم ک با صدای ناله یهویی و بلندش نیشخند زدم و بهش نگاه کردم
سرشو ب عقب خم کرده بود کمرش از تخت فاصله گرفته بود
دستمو ب سمت دیکش بردم تا بهش هندجاب بدم
لــ:اوه خدای من..
دستشو روی دستم گذاشت و هماهنگ با من بالا پایین میکرد بعد دوسه بار اون با فشار اومد و شکم منو خودشو از کامش پر کرد و منم با دوسه بار ضربه زدن کاممو داخل کاندوم ریختم و اولین سکسمون
خودمو روش انداختم
لــ:هارولد..هارولد..اه لعنتی از روم بلند شو تو خیلی سنگینی...
هـ.:من هنوز نفسم بالا نیومده بچه،تو چجوری نفساتو منظم کردی داری حرف میزنی
لــ:اه فایده نداره...
خودمو ازش بیرون کشیدم و کاندوم رو گره زدم و کنار تخت گذاشتم ب پشت رو تخت دراز کشیدم و لویی رو روی خودم کشیدم
دستمو ب ارومی روی کمرش میکشیدم
و نوازشش میکردم
لــ:هارولد دلت ی سکس دیگه میخواد؟!
با این حرفش چشمام گشاد شد اخه اون همین الان داشت از دردش اعتراض میکرد
هـ:شوخی میکنی نع!
لــ:معلومه لعنتی ولی تو ک اینجوری کمرمو ماساژ میدی منو تحریکم میکنی
یادت نرفته فیتش من رو کمرمو
خندیدم و سرمو ب عقب خم کردم
هـ:ببخشید گربه کوچولو،فقط میخواستم از دردت کمتر بشه
لــ:اینجا درد زیادی نیس،ولی حس میکنم اون پایینه درد دارم
صورتشو مقابل صورتم نگه داشت وااای خدای من اون واقعا گریه میکرد
اشکاشو پاک کردم و بوسه ایی روی چشماش گذاشتم
هـ:ببخشید برات ی قرص میارم و حموم رو برات اماده میکنم باشه، قول میدم بهتر میشی باشه
سرشو ی بار دیگه بوسیدم و از روش کنار رفتم
ب سرعت همه چی رو اماده کردم و ب سمتش رفتم
از تخت بلندش کردم و ب سمت حموم بردمش و توی وان گذاشتمش
صورتش هنوزم بخاطر اشکاش خیس بود
هـ:تو واقعا اولین بارته!؟
لــ:معلومه من حتی اولین بوسمو امروز با تو داشتم،همیشه بهت گفتم تو اولین و اخرین بوسه ی منی
واای خدایا واقعا حس میکنم رو ابرام اون واقعا بهترین قسمت از بدترین قسمت از عمر منه
سرشو بوسیدم و دم گوشش زمزمه کردم
هـ:تو بهترین قسمت از بدترین قسمت عمر نی زندگی
و بوم صدای خندش ک تو حموم میپیچید
لــ:اینو گفته بودی قبلا ددی
اون هیچ وقت دست از اذیت کردن من برنمیداره ولی چی بهتر از شنیدن صدای خنده های قشنگشو هیچ حقیقتی زیباتراز همیشگی بودنمون در کنار هم نیس:)
H💙💚🤞