3

1.3K 55 4
                                    

خوشگلترین و سکسی ترین پسری هستی ک دیدم...
تنها ب ناله‍ ی ضعیفی از دهنش بسنده کرد و دستاش ملافه ها رو چنگ میزد دلم میخواست صورتشو ببینم
خودمو ازش بیرون کشیدم و ی اسپنک ب کونش زدم از لرزشش آه بلندی گفتم
ب سمت خودم برش گردوندم
صورتش خیس و قرمز شده بود و دهنش برا اکسیژن بیشتر باز مونده بود
روش خم شدم و زبونمو تو دهنش بردم و دیکمو دوباره روی سوراخش تنظیم کردم و با ی فشار واردش شدم
لــ:هارولد...این خیلی درد داشت لعنتی...آه
اشکی ک از گوشه ی چشماش ریخت حاکی از درد و لذت باهم بود ولی خب  فک کنم دردش برا لو بیشتر بوده تا لذت
سرمو کنار گوشش بردم
ه‍ـ:اوه ساری بیب،نمیخواستم اذیتت کنم
زبونمو روی گوشش کشیدم و اهی ک از دهنش خارج شد رو شنیدم اون با حرفامم تحریک میشه حتی با کوچیکترین حرکات من
خودمو توش حرکت میدادم
وقتی فهمیدم عادت کرده سرعتمو بالا بردم و ضربه هامو برا پیدا کردن نقطه ی شیرینش تنظیم کرده بودم ک با صدای ناله‍ یهویی و بلندش نیشخند زدم و بهش نگاه کردم
سرشو ب عقب خم کرده بود کمرش از تخت فاصله گرفته بود
دستمو ب سمت دیکش بردم تا بهش هندجاب بدم
لــ:اوه خدای من..
دستشو روی دستم گذاشت و هماهنگ با من بالا پایین میکرد بعد دوسه بار اون با فشار اومد و شکم منو خودشو از کامش پر کرد و منم با دوسه بار ضربه زدن کاممو داخل کاندوم ریختم و اولین سکسمون
خودمو روش انداختم
لــ:هارولد..هارولد..اه لعنتی از روم بلند شو تو خیلی سنگینی...
ه‍ـ.:من هنوز نفسم بالا نیومده بچه،تو چجوری نفساتو منظم کردی داری حرف میزنی
لــ:اه فایده نداره...
خودمو ازش بیرون کشیدم و کاندوم رو گره زدم و کنار تخت گذاشتم ب پشت رو تخت دراز کشیدم و لویی رو روی خودم کشیدم
دستمو ب ارومی روی کمرش میکشیدم
و نوازشش میکردم
لــ:هارولد دلت ی سکس دیگه میخواد؟!
با این حرفش چشمام گشاد شد اخه اون همین الان داشت از دردش اعتراض میکرد
ه‍ـ:شوخی میکنی نع!
لــ:معلومه لعنتی ولی تو ک اینجوری کمرمو ماساژ میدی منو تحریکم میکنی
یادت نرفته فیتش من رو کمرمو
خندیدم و سرمو ب عقب خم کردم
ه‍ـ:ببخشید گربه کوچولو،فقط میخواستم از دردت کمتر بشه
لــ:اینجا درد زیادی نیس،ولی حس میکنم اون پایینه درد دارم
صورتشو مقابل صورتم نگه داشت وااای خدای من اون واقعا گریه میکرد
اشکاشو پاک کردم و بوسه ایی روی چشماش گذاشتم
ه‍ـ:ببخشید برات ی قرص میارم و حموم رو برات اماده میکنم باشه، قول میدم بهتر میشی باشه
سرشو ی بار دیگه بوسیدم و از روش کنار رفتم
ب سرعت همه چی رو اماده کردم و ب سمتش رفتم
از تخت بلندش کردم و ب سمت حموم بردمش و توی وان گذاشتمش
صورتش هنوزم بخاطر اشکاش خیس بود
ه‍ـ:تو واقعا اولین بارته!؟
لــ:معلومه من حتی اولین بوسمو امروز با تو داشتم،همیشه بهت گفتم تو اولین و اخرین بوسه ی منی
واای خدایا واقعا حس میکنم رو ابرام اون واقعا بهترین قسمت از بدترین قسمت از عمر منه
سرشو بوسیدم و دم گوشش زمزمه کردم
ه‍ـ:تو بهترین قسمت از بدترین قسمت عمر نی زندگی
و بوم صدای خندش ک تو حموم میپیچید
لــ:اینو گفته بودی قبلا ددی
اون هیچ وقت دست از اذیت کردن من برنمیداره ولی چی بهتر از شنیدن صدای خنده های قشنگش

و هیچ حقیقتی زیباتراز همیشگی بودنمون در کنار هم نیس:)
H💙💚🤞

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jul 11, 2019 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

smut bookWhere stories live. Discover now