[:part35:]

496 70 63
                                    

هلووو تو اوری وان .
آمدم یه زری  قبل از این پارت بزنم 😑❤️

نمد داستانی ک دارم ترجمش میکنم خیلی خسته کننده بود و منم بخاطر شماها کلی جاهایی ک خیلی مسخره بود و عوض کردم ک واس شما باحال و جذاب باشع؛)

این داستان ک فهمیدم کلا دو تا فصل داره و منم بعد این پارت قول قول میدم ک سریع اپ کنم ک تموم شه فصل اول

لطفا به کامنت هاتون نیاز دارم مخصوصا ووت ها
برام مهم نیست ک چقدر ووت برای یه پارتم میزارین من این فف رو بخاطر کیوت بودنش خوشم اومد و گفتم ترنسلیتش کنم ک هم واس زبانم خوب باشه هم یه سرگرمی باشه:)

اگ واقن نیازی نیست ک اپ کنم بهم بگین برم یه فف دیگه رو ترجمه کنم شاید اونا باحال باشع
نمیدونم نظر شما خیلی مهمه واسم :)

حالا خیلی حرف زدم شرمنده /:


Let's start
******

+خب خب چطور بود ؟

اینو لیام وقتی ک وارد ماشین شد به زینی گفت ک خیلی صبورانه منتظر پسر چشم شکلاتی بود ک سوار شه تو ماشین .موهاش خیس بود و لباسش رو عوض کرده بود بخاطر کنسرتی ک داشته بوده .

- خیلی عالی بوددد عام خیلی ممنون ... بابت این .

معلومه ک کنسرتی ک کراشت اونجا باشه و بخونه واست بهترین روز میشه .لیام خودش یه لبخندی از حرف زین زد و یاد کرد از رقص هایی ک اون پسر کیوت تو پایین تکون میداد .

+نیازی به تشکر نیست. من فقط میخواستم ببینمت و اینکه خیلی خوشحالم ک قبولش هم کردی

لیام لبخندی به لب داشت و راننده ماشین هم داشت رانندگی میکرد و از اون محوطه دور شدن.زین یه اخمی کرد و به لیام نگاه کرد

-پسرای دیگع کجان ؟

لیام شونه ای بالا انداخت و دستش رو پنهانی بدون اینکه اون راننده مزاحم ببینه گذاشت روی پای زین و آروم زمزمه کرد

+فک کنم همشون با ماشین های دیگ رفتن .اونا قبل از ما رفتن فک کنم چون لویی بخاطر هری عصبی بود.

زین یه نگاهی به دست های کشیده لیام ک روی پاش بود کرد و لباش رو با زبونش تر کرد

-چرا عصبی بود ؟کاری کرده ؟

+نمیدونم ولی بیا بیخیالش شیم

زین به لبخند نرمی به لیام زد و قبل از اون هیچ گیری هم به لیام نداده بود ک چرا تو ماشین تنها نیستن خب چون میدونست لیام خودشم چند تا محدودیت با منیجمنت ها داره .ولی همینطور ک دیدتش و قراره تو هتل باهم باشن کلی ذوق داشت

Hey Hey Daddy😻(ziam)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora