😽29😽

1.2K 312 70
                                    

_ 21:33 _

wiccat: یکی دو خیابون اونطرف تر بودنت باعث میشه هی بخوام بیام ببینمت
و من هی میخوام پیشت باشم.

darkcat: میدونی که هر وقت دلت بخواد میتونی بیام
wiccat: نمیخوام از الان از دستم ذله بشی

darkcat: میدونی که از دستت ذله نمیشم

wiccat: میدونی که ممکنه بهت تجاوز کنم :)

darkcat: دوتامونم میدونیم که این کارو نمیکنی :)

wiccat: آره
چون تجاوز چیز بدیه

darkcat: بالا سمت راست صفحه نوشته ی توصیه های ایمنی اومد جلوی چشمم یپپژ

wiccat: زیرشم نوشته ی اکران اجباری

darkcat: چه عجیب ژنیپسن

wiccat: با خالت تونستی رفع دلتنگی کنی؟

darkcat: دیگه لپامو حس نمیکنم :(

wiccat: بمیرم خب (╥_╥)

darkcat: کیونگسو...

wiccat: هممم؟

darkcat: ممنونم

wiccat: خواهش میکنم~

darkcat: نپرسیدی واسه چی !

wiccat: امروز بهمون خوش گذشت واسه اون دیگه، مگه نه؟

darkcat: آره خب اونم هست

wiccat: پس چی اونموقع؟ بگو دیگه

darkcat: وای خجالت میکشمم (◐.̃◐)
واسه چیز...

wiccat: بوس؟

darkcat: یهو زرتی نگو بابا !

wiccat: خوبه وقتی زرتی میبوسی مشکلی نیس -_-

darkcat: همم چیزه...
خوشت اومد؟

wiccat: جونگین...
چرا سوالای کسشر میپرسی آخه؟

darkcat: پس خوشت نیومد 😔

wiccat: بنظرت ممکنه همچین چیزی؟

darkcat: خیلی خب پس ^o^

wiccat:

واسم از اینا بخر دیگه *

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


واسم از اینا بخر دیگه *.*

darkcat: اگه امکانش هست یکی هم واسه من بخر ×.×

wiccat: من میگم یکی بخریم مشترک استفاده کنیم ʕ•ᴥ•ʔ

darkcat: واو چقدر باهوشی (•ω•)

wiccat: دخترا رو درک نمیکنم
وقتی ازدواج میکنن در حالی که میتونن صاحب همچین چیز گوگولی ریزه میزه ای بشن، بخاطر خراب نشدن اندامشون میگن بچه نمیخوایم
واقعا درک کردنشون از هر لحاظ خیلی سخته

darkcat: واسه همین همجنسگراییم و اینا
...

wiccat: راستش من بایسکشوآلم ولی موضوع بحثمون این نیست 😁😁

darkcat: نتونستم با یه دختر تصورت کنم اصلا

wiccat: که اینطور
ولی احتمال علاقه مندیم به دخترا خیلی بیشتر از پسرا بوده ⊙.⊙

darkcat: نتونستم با یه پسر هم تصورت کنم

wiccat: یعنی میگی که روی زمین میلیون ها آدم هست ولی هیچکسی واسه من بدبخت ساخته نشده

darkcat: اصلاحیه»
تو رو با کسی جز خودم نتونستم تصور کنم

wiccat: اصلاحیه»
یعنی میگی روی زمین میلیون ها آدم هست ولی فقط من واسه تو ساخته شدم

darkcat: اینجوری خیلی بهتر شد انگار

wiccat: چرا پیشم نیستی
چراااا
انصافه آخه؟
گناه ندارم؟

darkcat: اگه بخوای میتونم بیام

wiccat: حالا خوبه رابطه ی لانگ دیستنس نداریم!
قبل از اینکه باهات آشنا بشم یجورایی فقط با از دور تماشا کردنت خودمو قانع میکردم
چون عطرت به مشامم نخورده بود
ضربان قلبتو نشنیده بودم
دستتو نگرفته بودم
همدیگه بغل نکرده بودیم
حتی تصورش هم ناممکن به نظر میرسید

darkcat: اولین باری که دیدمت بنظرم خیلی دوست داشتنی اومدی

wiccat: مگه اولین بار منو تو کافه ندیده بودی؟
خیلی غیر دوست داشتنی بودم که ینسداسد

darkcat: از صدای برخورد تلفن به میز از جا پریده بودی، خیلی بامزه بود ^o^

wiccat: وای اصلا یادم ننداز
زهرم ترکیده بود
بعدش برگشتم سمتت
وقتی متوجه شدم داشتی منو نگاه میکردی احساس کردم قلبم قراره وایسته

darkcat: اون واکنش متعجبت خیلی خوشگله

wiccat: خوشگل؟

darkcat: در مورد این موضوع
یبار وقتی رو در روییم حرف بزنیم باشه؟

wiccat: یاااا

darkcat: حقته
عین اینارو خودتم میگفتی

wiccat: یادمه یه چیزایی در مورد اینجا اومدن و فلان گفته بودی (◐.̃◐)

darkcat: بیام؟ (◐.̃◐)

wiccat: تو این ساعت مشکلی نداری؟

darkcat: دو خیابون که این صحبتارو نداره

wiccat: خیلی خب پس (◐.̃◐)

_ 21:59 _

MEOW ≧(^ω^)≦   Where stories live. Discover now