ممنون که کنارم بودی وقتی که اونجا بودم و حتی وقتی که رفتم.
ممنون برای اینکه ستون محافظ من بودی و خوشحالی ای رو به من دادی که من داشته ام.
[منظورش اینکه که نامجون باعث خوشحالیش بوده وقتی زنده بود.]ممنون برای عاشق من بودن.
ممنون برای وجود داشتن، کیم نامجون.
ازت برای همه چیز ممنونم.
الان برو و زندگی کن!
در حالی که من به عنوان فرشته محافظی که تو لیاقتشو داری بهت نگاه میکنم.
=============
پارت آخر بود. امیدوارم دوستش داشته باشین. یک پارت دیگه هنوز مونده.
YOU ARE READING
𝕭𝖚𝖗𝖓𝖎𝖓𝖌ঔৣ [persian translation]
Short Storyوقتی نامجون عکس های جینو برای جین میسوزونه... ❖︎ اسم: سوزاندن ❖︎کاپل اصلی: نامجین ❖︎ژانر: غمگین، کوتاه ❖︎نویسنده: sashimingyu ❖︎مترجم: Nyxowy [Compeleted]