FOUR

833 217 41
                                    

ووت و کامنت فراموش نشه❤
****

هنگامی که خرید هاشون تموم شد، هری حساب کرد و اون و لویی در سکوت به سمت خونه نایل و لویی برگشتند.

لویی هر لحظه به هری نگاه می کرد که این کار اون رو دیوونه می کرد چون هری به طرز بدی می خواست که به صورت زیبای لویی،چشم های آبیِ درخشانش، دماغ کوچیکِ کیوتش نگاه کنه....ولی البته که با تمام وجودش مقاومت کرد تا زمانی که به خونه رسیدند.

هری از ماشین پیاده شد و شروع کرد همه کیسه های خوراکی و نوشیدنی ها رو برداشت و داخل رفت.لویی جلوتر از اون رفت و به جای اینکه در رو برای هری که دستاش پر بودن نگه داره، در رو تو صورتش بهم کوبید.

"گستاخ" هری با عصبانیت گفت.

تلاش کرد تا در رو باز کنه و باعث شد که چندتا کیسه از دستش بیفته.بالاخره وارد شد و غذاها و خوراکی ها رو نزدیک مبل و تلویزیونی که قرار بود اون شب تمام فیلم ها رو ببینن گذاشت.

لویی معلوم نبود کجاست و هری فرض کرد که حتما برگشته به اتاقش تا اون رو نادیده بگیره. به سرعت به سمت دستشویی رفت چون خیلی نوشیدنی خورده بود و در طول خرید کردن نگه داشته بود‌.

****

از زمانی که هوا تاریک شده بود کمی می گذشت پس اونها فکر کردن که الان زمان عالی ای برای شروع کردن ماراتن فیلم دیدنشونه.

"اول میخوای چی رو ببینی؟"نایل پرسید.

"اممم...من هیچ وقت آلیس در سرزمین عجایب رو تماشا نکردم."هری پیشنهاد داد که اونو روی صفحه نمایش ببینن.

نایل سرش رو تکون داد و روشنش کرد و بلافاصله برق ها رو خاموش کرد، برگشت و دوباره روی زمین نشست و صداش رو یکم زیاد کرد قبل از اینکه دستش رو توی ظرف خوراکی که هری حدس میزد چیپس باشه ببره و صدا تولید کنه.

آخرای فیلم بود و هری تا اون موقع یه بسته پاپ کرن به علاوه یه جعبه کامل کراکر پنیری  رو تموم کرده بود. هری تصمیم گرفت که کاری بامزه روی نایل انجام بده و به این فکرش خندید. به نایل نگاه کرد و با دستش رو شونش زد، دستش رو به سمت نایل برد و خودش رو بهش نزدیکتر کرد. سپس خم شد و لبش رو نزدیک گوش نایل برد ، انگار که میخواست رازی بهش بگه، و بلند تو گوشش آروغ زد. نایل با نفس بریده از جاش پرید.

"عه ، هری!"نایل خندید و گوشش رو لمس کرد ،انگار که با آروغ هری آلوده شده.

صدای خنده ضعیفی از پشتشون اومد، هری برگشت تا ببینه کی داره میخنده و اون لویی بود که چند قدم دورتر از مبل بود و نمی تونست خنده اش رو کنترل کنه.

The Mind Games | L.SWhere stories live. Discover now