سلطه _ ورژن سد اند

2.6K 158 22
                                    

این فیک با همکاری وینکی عزیز نوشته شده ( winkey6104 ) و همچنین توی چنل T.me/nctfanfic کنار بقیه فیک های انسیتی آپ شده

_________________________________________

درحالی که می لرزید سرشو پایین انداخته بود و سعی می کرد به چشم های خشمگین اربابش نگاه نکنه.

جانی،با فندک طلاییش سیگارشو روشن کرد و فندک رو روی میزی که پاهاش روش قرار داشت انداخت و تن از صدای برخورد فندک با میز شیشه ایی،تکون غیرمنتظره ایی خورد.

جانی بار دیگه نگاه خنثی و بی حسشو به تن که لباس هاش کاملا خیس و گِلی بود انداخت.

_ بهت درمورد تمیزی چی گفتم تن؟؟

جانی به همون شکل نگاهش میکرد و تن جواب این سوال رو میدونست.

_ ارباب معذرت میخوااااام....لطفا منو به خاطر کوتاهیم ببخشید

تن به گریه افتاد و باهمون لباس خیسش ،اشک های گرمشو پاک کرد.

جانی فقط نگاش می کرد و پک های پی در پی از سیگار مرغوبش می کشید.

خنده عصبی سر داد و بلند شد.

_ بیبیِ من اصلا به حرفام گوش نمیده

سرشو با نا امیدی تکون داد و چونه اشو نمایشی خاروند و راهشو به سمت اتاق کارش کج کرد.

تن از فرصت استفاده کرد و به پای اربابش افتاد.

_ ارباب معذرت میخوام....لطفا ارباب ببخشید...ارباب لطفا

گریه هاش جلوی بقیه خواهش های مظلومانه اشو گرفت.

جانی باخشم پاشو از احاطه دست های کوچیک تن خارج کرد و توگوشی محکمی به صورت سفیدش زد.

_ با اون دستای کثیفت،بهم دست نزن توله

تن با چشم های بزرگ شده و دستی که قسمت سرخ شده صورتشو میپوشوند به رفتن اربابش نگاه کرد.

لحظه آخر جانی توی چارچوب در ایستاد و گفت

_توی اتاق بازی منتظرم باش

روح از بدن تن جدا شد....کارش تموم بود...اربابش می خواست اونو فقط بخاطر یکم حواس پرتی تنبیه کنه.

تن هیچوقت فکر نمی کرد کاشتن گل های رز وحشی به چنین نتیجه ایی بیانجامه.یکم آب دادن و خیس شدن و کمی گل بازی بود.

اما اون پسر کوچولو اصلا نمی دونست امروز اربابش خونه مونده و اونو درحال وارد شدن به خونه اونم با لباس های بی اندازه کثیف می ببینه.

چیزی که اربابش روش حساس بود اما اتفاقی بود که افتاده بود.

پس باید به جهنمش میرفت قبل اینکه بخاطر نافرمانی هم تنبیه بشه.

به سختی بلندشد و خودشو به اتاق رسوند.

به لباس هاش نگاه کرد باید درشون می آورد پس با کمی زحمت،لباس های چسب رو از خودش کند و وارد شد.
اتاق سرد بود و تن خیسش به سرما هم می افزود.

• Domination 𖤍Where stories live. Discover now