مارک❤️با ناراحتی دوباره وارد کافه تریا شدم و پشت میز نشستم با نشستنم توجه یونگجه و جه بوم بهم جلب شد
_چیه؟چی شده که باز قیافه ات اویزونه؟
یونگجه گفت بدون اینکه سرم رو بلند کنم جواب دادم
_چیزی نیست شما غذا نگرفتین هنوز؟
_نه منتظر تو بودیم من میرم میگیرم چی میخوای بخوری؟
_فرقی نمیکنه هرچی خودت میخوای برای منم بگیر
یونگجه سر تکون داد و از جاش بلند شد با رفتنش سرم رو بلند کردم و به جه بوم نگاه کردم
_جه بوما تو و جین یونگ چجوری همدیگه رو میشناسین؟
_میدونستم حالت به خاطر این گرفته اس حتما خیلی دعوات کرده به خاطر من نه؟
_نه دعوام نکرد فقط گفت ازت خوشش نمیاد مشکلتون چیه؟
_چیز خاصی نیست فقط توی چنتا از پرونده هاش موی دماغش شدم میدونی مارک اون کلا از خبرنگار ها متنفره کاریشم نمیشه کرد
سرمو به نشونه فهمیدن تکون دادم و همون موقع یونگجه با غذاهامون اومد و دوباره اون دوتا مشغول حرف زدن شدن به یونگجه حسودی ام میشد واضحه که جه بوم ازش خوشش میاد و براش وقت میذاره با اینکه توی رابطه نیستن ولی حداقلش اینکه جه بوم ازش متنفر نیست
دیدن یونگجه و جه بوم با هم باعث شد به فکر فرو برم واقعا رابطه ی منو جین یونگ چیه؟ ما فقط دوبار باهم سکس داشتیم همین اون هیچ وقت نشون نداد که حتی یه ذره هم بهم تمایل داره واقعا تا کی این روند قراره ادامه داشته باشه؟ با صدای یونگجه از جا پریدم
_ها؟چی شده؟
_میگم چرا با غذات بازی میکنی بخورش دیگه
_گشنم نیست تو هم زود غذاتو بخور باید بریم دنبال کارمون
_باشه باشه
................
با یونگجه از ساختمون شرکت بیرون اومدیم
_بیا بریم هیونگ میرسونمت
_نه ممنون یونگجه من میخوام برم یه جا دیگه
_خب کجا میری تا برسونمت
_نه لازم نیست راستش میخوام تنها باشم
_اوووو پس بگو داری منو میپیچونی باشه برو برو فعلا
یونگجه گفت و چشمکی بهم زد و رفت لبخند مصنوعی زدم و شروع به قدم زدن در جهت مخالف اش کردم میخواستم یه مدت تنها باشم دستم رو برای تاکسی که نزدیک میشد تکون دادم و بعد از اینکه وایستاد سوار شدم
_منو به نزدیک ترین بار به اینجا ببر
و تاکسی شروع به حرکت کرد
YOU ARE READING
worship
Romance👬 کاپل: جینمارک 🌻 ژانر: رمنس.درام.اسمات ################# با ذوق و کنجکاوی خودشو کنار جین یونگ رسوند میتونست ببینه که چقدر خسته اس اما بازم فوق العاده به نظر میرسید _ممنونم که قبول کردی یه مدت پیشت بمونم _مطمئن باش اگه دست من بود هیچ وقت همچین...