جین یونگ ❤_پس همه چیز رو به شما میسپرم وکیل پارک
_حتما نگران نباشید روز دادگاه میبینمتون
به موکلم دست دادم و بیرون رفت به ساعت مچی ام نگاه کردم ساعت ۹ بود امروز کارم یکم دیر تر تموم شد با صدای در بفرماییدی گفتم و منشی وارد شد
_قربان خانم کانگ اینجان میخوان شمارو ببینن
سرمو با خستگی تکون دادم
_بفرستش داخل
_چشم
منشی از اتاق بیرون رفت انگشت شصت و اشاره ام رو روی چشمام فشار دادم که در باز شد
_انگار بازم توی کار کردن زیاده روی کردی
چشمامو باز کردم
_چی شده سولگی؟چرا اومدی؟
_حالت خوبه؟
_خوبم فقط خستم زود بگو کارت چیه میخوام برم خونه
_اومدم پرونده ی ساختمان بیونگ رو ببرم
اهی کشیدم
_اههه اصلا حواسم نبود دیروز با خودم بردمش خونه برای اینکه روش کار کنم اگه میخوای الان بیا تا بریم خونه بهت بدمش
سرشو تکون داد
_باشه بریم چون پس فردا دادگاهه حتما باید بررسی اش کنم
از جام بلند شدم و کتم رو از پشت صندلی برداشتم و تنم کردم بعد از برداشتن کیفم از اتاق اومدم بیرون و سولگی هم دنبالم اومد
سولگی از همکارام بود و توی دانشگاه باهم اشنا شدیم سمتش برگشتم
_ماشین اوردی؟
_نه با تاکسی اومدم
_خیله خب بیا با ماشین من میریم
وارد پارکینگ شدم و با سولگی به سمت ماشینم رفتیم و سوار شدیم به محض بیرون رفتن از پارکینگ متوجه ی بارون شدیدی که میبارید شدم
_چه بارونیه
_از ساعت پنج همینجوری داره میباره نگو که متوجه نشدی اتاقت یه پنجره ی بزرگ شیشه ایی داره
_من که بیکار نیستم برم از پنجره بیرونو نگاه کنم
_تو دیگه داری تو کار کردن رکورد میزنیا
اهی کشیدمو سرمو به نشونه ی تاسف تکون دادم
بعد از حدود یه ربع به خونه رسیدم از دور یه نفرو دیدم که جلوی خونه زیر بارون نشسته بود یکی از ابرو هامو بالا انداختم 'مردم دیوونه شدن' با خودم فکر کردم و جلوی خونه پارک کردم
_همینجا بمون میرم پرونده رو برات میارم و میرسونمت
_یااا خجالت بکش جین نمیخوای به یه قهوه دعوتم کنی؟خیلی بی ادب شدی
YOU ARE READING
worship
Romance👬 کاپل: جینمارک 🌻 ژانر: رمنس.درام.اسمات ################# با ذوق و کنجکاوی خودشو کنار جین یونگ رسوند میتونست ببینه که چقدر خسته اس اما بازم فوق العاده به نظر میرسید _ممنونم که قبول کردی یه مدت پیشت بمونم _مطمئن باش اگه دست من بود هیچ وقت همچین...