filbert

3.6K 367 44
                                    

قبل از اینکه شروع کنید یه نکته هایی رو بگم که گیج نشید.

ته ته = بچه                چیمی=بچه           کوکو= بچه               هوسوک= بچه

جیمین=پدر                        جونگ کوک/کوک= پدر                        جی هوپ= پدر هوسوک                      تهیونگ= پدر

جین= بزرگسال

...............................................................................................................

پسر دست های کوچولوشو به زور به دستگیره در نزدیک کرد و روی پاهای تپلش وایستاد تا بتونه در اتاق مشترکش با برادرهاش رو باز بکنه.

با گرفتن دستگیره در ازش آویزون شد و در رو باز کرد.

کوکو با دیدن هیونگش که از در آویزون شده، جیغ کوتاهی کشید و تلو تلو خوران به سمتش رفت تا اون رو پایین بکشه.

ته ته بعد کشیده شدن یکی از پاهاش توسط کوکو با باسن مبارکش روی زمین سرد کف اتاق فرود اومد...با دردی که تو باسنش پیچید، بغض کرد و توی چشمای عسلی رنگش اشک حلقه زد...اما با افتادن حرف هوسوک تو ذهنش سریع بلند شد.

-گوکو..هوسوک هیونگ گفت بریم باهم بازی کنیم

کوکو هینی کشید و با صدای لرزونی گفت:

-ت..ته تو بی اجزه بیرون لَفتی؟

ته ته انگشت اشاره اش رو جلوی بینی اش گرفت و آروم گفت:

-هیششششش...نباید پاپا جیمینی بفهمه

کوکو با یاد آوری حرف ته ایندفعه جیغ بلندی کشید و چیمیِ ما رو که تو خواب ناز بود رو بیدار کرد.

چیمی درحالی که از تخت مشترکش با ته پایین میومد، چشمای خواب آلودشو مالید و به جمع اون دونفر اضافه شد.

-چیمی، تو هم میای؟

چیمی سرشو تکون داد و بعد از آنالیز اطرافش، دست ته ته رو که داشت از اتاق بیرون میرفت کشید و لب زد:

-اول لباس گرم بپوش...پاپا جیمینی دعوا میکنه

چیمی فقط  یک سال از ته ته بزرگتر بود اما مثل هیونگ های خوب و مواظب عمل میکرد.

ته به سمت کمد مشترکشون رفت و از داخلش شلوار گرم و بارونیه زرد رنگی رو که پاپا کوک برای سه نفرشون یکی خریده بود، بیرون آورد و پوشید...منتظر به هیونگ و دونگ سنگش نگاه کرد.

چیمی لباس های گرم کوکو رو تنش کرد و بعد از اینکه خودش هم لباس پوشید از اتاقشون بیرون رفتن.

ته ته نگاه مضطربی به چیمی انداخت و آروم گفت:

-هیونگ، تو برو پاپا جیمینی رو راضی کن

چیمی سری تکون داد و به سمت آشپزخونه رفت...به پدرش که درحال آشپزی بود نگاه کرد و آب دهنش رو صدادار قورت داد.

⌠ Jeon Park Family - Filbert ⌡Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ