نام نام و کتاباش

856 135 40
                                    

( لطفا حرفای پایین رو بخونید )

قبل از اینکه داستان شروع بشه یه توضیحی بدم:

تهیونگ + جونگ کوک + جیمین = چیمی _ ته ته _ کوکو

چیمی = 6 سالشه       ته ته =5 سالشه       کوکو = 2 سالشه

تهیونگ = 27 سالشه   جیمین = 28 سالشه   جونگ کوک= 25 سالشه

جی هوپ + یونگی = هوسوک

جی هوپ = 28 سالشه    یونگی = 29 سال    هوسوک = 7 سال

( هوسوک هم با اسپرم جی هوپ و رحم اجاره ای ساخته شده...بچم:/ )

سوکجین و جی جی = برادر

سوکجین = 30 سال    جی جی = 10 سال

نامجون و نام نام = برادر

نامجون = 31 سال    نام نام = 11 سال

چانیول + بکهیون = سولی

چانیول = 27     بکهیون = 27    سولی = 5

( سولی، دختر خوانده چانبکه...سولی رو از 9 ماهگی به فرزند خوندگی گرفتن )
***

پارت هشتم : نام نام و کتاب هاش

صبح جدیدی برای خانواده جئون پارک آغاز شده بود.

ساعت، 7 صبح رو نشون میداد...دو پدر آماده شده و منتظر صبحانه بودن تا بعد از اون یه راست به سمت شرکت برن.

تهیونگ بشقاب پر شده از املت رو روی میز قرار داد تا همسرای شکموش که قار قور معدشون کل آشپزخونه رو برداشته بود، اون رو میل کنن.

خبری از بچها نبود و این یعنی توی خواب ناز بودن.

صندلی رو بیرون کشید و روش نشست...به همسراش که با ولع املت رو تیکه پاره میکردن، نگاه کرد و سری به معنای تاسف تکون داد:

-یواش تر بخورید، خفه میشین

تهیونگ اخطار داد و اون دو سعی کردن آرومتر بخورن.

-میخوام امروز برم به دیدن نامجون!

با حرف ته، دو مرد نگاهشونو بهش دادن.

-شما نمیتونید باهام بیاید؟

جونگ کوک لقمه رو به زور قورت داد و به کمک آب پرتقال اون رو پایین فرستاد:

-من نمیتونم بیام، امروز جلسه خیلی مهمی دارم!

جیمین هم با دهن پر سر تکون داد و به زور به حرف اومد:

⌠ Jeon Park Family - Filbert ⌡Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ