بچه ای که باید شبیه من باشه!

1.5K 191 73
                                    


× فلش بک ×

روز تولد دو سالگیه پسر کوچیکترشون، ته ته بود.

جشن به پایان رسیده بود و حالا تهیونگ دو پسر خوابالودش رو با تخت برده بود تا در پایان این شب خسته کننده بخواب نازشون برن.

بعدا از مطمئن شدن اینکه بچها به خواب رفتن به سمت اتاق مهمان رفت و در رو آروم باز کرد.

سولی، دختر خوانده 3 ساله بکهیون به خواب رفته بود و هوسوک، پسر 5 ساله جی هوپ هم درحال خوابیدن بود.

اونور، توی پذیرایی، چهار مرد دور هم جمع شده بودن و کارت های بازی رو به روشون قرار داشت.

-بیاید شرط بندی بکنیم

مرد مو قرمز خطاب به جمع گفت و دست به سینه منتظر جواب موند.

-خب، چانیول چه شرطی؟

مرد قد کوتاه مثل چانیول دست به سینه شد و منتظر نگاهش کرد.

چانیول دستشو زیر چونه اش زد و تو فکر فرو رفت.

به جمع که ساکت منتظرش بودن نگاه کرد و اعتراض کرد:

-خب اگه موافق هستید چرا فکر نمیکنید که چه شرطی ببندیم؟!

همه با حرفش سری به معنای تایید تکون دادن و مشغول فکر کردن شدن.

برگردیم سمت مادرهای جمع که تو اتاق باهم بحثی رو باز کرده بودن و مشغول شده بودن.

بحثشون سر این بود که برای بچها چه نوع غذایی درست بکنن بهتره...هر کس یه نظری میداد و سر اون نظر انتقاد هایی میشد.

-دکتر چوی بهم گفت بهتره بیشتر غذاهای آبپز بخورن

تهیونگ گفت و بکهیون با حرفش سری تکون داد.

-اوممم...بنظر خوب میاد...اما سولی درست مثل پدرش عاشق فست فودِ

بکهیون همونطور که با ناراحتی سر تکون میداد، گفت.

-بنظرم ماهی یه بار فست فود بخورن بهتره...اگه اینجوری عادتش بدی، دیگه هوس نمیکنه

جیهوپ نظرش رو گفت و پسر کوچیکتر همونطور که روی تخت جابه جا میشد، انتقاد کرد:

-نه، بنظرم بهتره که از بیرون بیشتر فست فود نگیریم و همونطور که جیهوپ هیونگ گفت ماهی یه بار بخوریم اما اونم خودمون درست کنیم

دو پسر بزرگتر با نظرش، سری به معنای موافقت تکون دادن و دوباره مشغول بحث شدن.

.

.

.

هر چهار مرد دست بر زیر چونه درحال فکر بودن که با صدای بشکنی روی هوا، از جا پریدن.

یونگی همونطور که لبخند لثه ایش رو به نمایش گذاشته بود، لب زد:

-جونگ کوک!

⌠ Jeon Park Family - Filbert ⌡Where stories live. Discover now