«پسر خسیس💸»
خلاصه این مینی فیک 🌼:
پارک چانیول که برای عروسی دوستش از کشور خودش یعنی کره جنوبی به کالفرنیا اومده ، طی یه حادثه دچار شکستگی سر میشه و نمیتونه با هواپیما برگرده خونه. به همین خاطر تا خوب شدن زخمش سعی میکنه یه سفر کوچیک در آمریکا داشت...
سلام بچها. امروز برای اولین بار نویسندتون عصبانیه😡 تا حالا نویسنده ی خونسرتونو عصبانی دیده بودین؟😩🤧. از خودم عصبانیم که نتونستم سر تایم آپ کنم🥺. امیدوارم اینکه دوبرابر همیشه نوشتم بتونه کمی جبرانش کنه💕🌸🌸💐💐.
دلیله اینکه نرسیدم اینه که خانواده نمیزارن😐. ما خانواده ی شلوغی نیستیم اما خیلی پر مشغله ایم-مثله اکثریت خانواده های ایرانی- ینی از صبح که من چشم باز میکنم درگیرم تا اخره شب... هی خدا🥺 خلاصه اینکه ببخشید 💐💐.
این قسمت شرط ووت ۵۰ هستش. ویو ها خیلی بیشتره نسبت به ووت ها چرا؟🤧🥺
Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra.
سه شنبه
با اینکه چانیول خیلی خودش رو مقصر نمیدونست-چون چیزی یادش نبود- ، بکهیون تو برق بود...
نمیدونست تا کی قراره این وضع ادامه پیدا کنه اما خوشحال بود که حداقل با این سر دردش لازم نیست که پشت فرمون بشینه.
نمیدونست دقیقا از کی راه افتادن و صورت بکهیون هم چیزی جز "دهنت باز کن تا به جهت های جغرافیایی که تا حالا کشف نشده جرررت بدم" نشون نمیداد.....پس نه...این گزینه هم رد میشد.
اما چشم های بکهیون نشون از خستگی داشتن ، پس بعد از نهار خودش باید پشت فرمون مینشست.
جایی ایستادن و بالاخره بکهیون باهاش حرف زد.
-پیاده شو..
خب همینم واسه چانیول پیشرفت بزرگی محسوب میشد.
بالاخره وقتی غذا هاشون جلوشون قرار گرفت ، تخم هاش بهش اجازه دادن که دهنش باز کنه.