خوشگلای من توجه کنن
میخاستم بگم اگه این ففو دنبال میکنین و تاحالا کامنت نزاشتین یه ندایی تو کامنتا بدین من بفهمم وجود دارین کعععلکا😂❤️~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
لیام ماشینو جلو دره بار پارک کرد و کمربند زینو باز کرد و زین با ذوق از ماشین پیاده شد و دوعید و لیام خودشو به اون کیتن پر سرعت رسوند و از پشت محکم گرفتتش
ل- کجا کیتن شیطونز- داخل دیگه ددی
با هیجان گفت و دست و پا زدل- دست منو میگیری حواستم به خودت باش...
ز-حواس تو هست دیگه
ل-زین
با هشدار گفت و زین غر زد و سرشو انداخت پایینل-از کنارم جم نمیخوری و به چیزیم یواشکی لب نمیزنی
زین زیر لب بیشتر غر زد
ز-بوشهگفت و بازو لیامو تو دستش گرفت و همراهش داخل رفت.
صدای بلند موزیک کل بار رو گرفته بود و زین چشاشو رو هم فشار داد و یکم گوشاش اذیت شد و وقتی عادت کرد چشمشو اینور اونور چرخوند که باعث چشم غره لیام شد... بالاخره خودش میدونست لنگا ددی حسودش پیدا نمیشه.
خندید و خواست شیطونی کنه و دستشو از دست لیام در آورد و رفت سمت یکی از میزا که مچش محکم تو دستای مرد گیر افتاد و اخ کشید و چهره ی اخموی لیامو دید.
ز-بد اخلاق
با غر زیر لب گفت و لیام همونجوری کشیدتش سمت بارمن و برا خودش یه نوشیدنی معمولی سفارش داد.ز-من چی؟
ل- تو چی ؟
زین چشم غره رفت و غرغراش شروع شد.
بارمن سفارش لیامو آورد و لیام چندتا شات دیگه سفارش داد و خیلی کم مست بود.
زینو رو پاش نشوند و دستشو رو پهلوهاش گذاشت.
زین چرخید سمت ددیش و پاهاشو دورش حلقه کرد.ز- ددی خیلی خورده؟
لیام گوششو خیس بوسید و زبونشو تا گردن پسر کوچیکتر کشید
ل- اوم نه زیادزین اروم واسه لحن خمار لیام و حرکت زبونش رو گردنش ناله کرد و خودشو رو دیکش اروم تکون داد.
خودشو بیشتر از روی شلوار با دیکش مالوند و با کمربندش بازی کرد و لیامو بیشتر تحریک کرد.
لیام زینو انداخت رو کولش بردتش سمت یکی از اتاقای بالا و درو باز کرد و زینو کنار تخت گذاشت و خودش رو تخت رفت و همونجوری که لیوانش دستش بود و ته مونده الکل توش بود.... روش رو به پسر جلوش که با تعجب وایساده بود کردو و دستور داد
ل- برا ددی برقص پرنسسزین گوشه لبشو آروم گاز گرفت و بولیزشو در اورد و یه طرف اتاق انداخت و با ریتم آهنگی که تو کلاب پخش میشد شروع کرد به تکون دادن بدنش و رقصیدن...