(Sat, March 27)
تنها چیزی که میدونم
اینه که اگه مخفیش کنم
قرار نیست از بین بره.احتمالا معنی حرفمو متوجه نشدی
اشکالی نداره
من اهمیتی نمیدم.امروز هم مثل روزای قبل بهم فهموندی باید ساکت بشم.
حتی موقعی که باهات راجع به بحثهای روزمره حرف میزنم توجهی نداری.
ولی با هرکسی جز من گرم گرفتی.من آدم گریه کردن نیستم اما هر چیز کوچیکی از سمتت باعث میشه اون بغض آشنا رو احساس کنم.
برام تنفر میاره!تصمیم گرفتم هرجا دیدمت وانمود کنم نمیشناسمت
گاهی اونقدر اذیت میشی
اونقدر ازار میبینی و درد رو حس میکنی
که با وجود تمام علاقهت به بوسیدن شخص مقابل، فقط میگی به جا نمیارم و رد میشی.و البته که تو تنهاییت گریه میکنی
وضعیت من اینه.
دیگه نزدیکت نمیام
تنها چیزی که بهش ادامه میدم همین گفتوگوی یک طرفهستلطفا از جیمین عذرخواهی کن
بهش بگو قصدی برای خراب کردن رابطتون نداشتم و ندارماز طرف: -کیم تهیونگ فراموش شده
YOU ARE READING
drugs.
Fanfictioncompleted. - میدونی اگر موسیقی مواد مخدر بود، من ازش اوردوز میکردم؟ کیمتهیونگ. - ژانر: درام، نامه، انگست. - کاپل: کوکوی. پ.ن: پارت ها جا به جا میافتن. لطفا قبل از خوندن به شمارهی نامه دقت کنید و به ترتیب جلو برید. start: 2021 may 14. end: 20...