🥀𝐏𝐀𝐑𝐓 9🥀

1.3K 188 132
                                    

پارت نهم:لباسای گمشده!

صدای تق تق ارومی که از در میومد از خواب بیدارش کرد.با حس نرمی که بین صورتش بود یکم سرش رو عقب برد و با موهای نرم و خوشبوی تهیونگ مواجه شد.
بوسه روی موهای زیبا و مشکیش گذاشت و با غر غر از جاش بلند شد. کی دلش میخواست از زیر اون پتوی گرم بیاد بیرون و آغوش گرمتر و ارامش بخش فرشته لخت بین پتو ها از دست بده؟
به خاطر تاریک بودن اتاق یکم طول کشید که لباسش رو پیدا کنه و موفق بشه که بپوشتش.
درحالی که با دستش موهاش رو عقب میداد نگاهی به تهیونگ کرد و بعد اروم در رو باز کرد.
با دوتا خدمتکار درحالی تعظیم کرده بودن و سینی پر از غذا دستشون بود مواجه شد.
_ اوه...این غذاها دیگه چیه؟
خدمتکار ها که انتظار شنیدن صدای ولیعهد شون رو داشتن نه جیمین، سرشون رو بالا اوردن و متعجب بهش نگاه کردن.
خب جیمین از نگاهشون فهمید که امروز چی میشه.
بی حوصله در رو کامل باز کرد و اجازه داد که بیان تو اتاق و به حرف یه کدوم از خدمتکار ها گوش کرد.

..سرورم،شاهدخت ته یان دستور دادن که این غذاهارو بیاریم و تاکید کردن که همشون رو ولیعهد باید میل کنن.
و میز رو سریع چیدن و با اجازه ی جیمین از اتاق بیرون رفتن.
سمت تخت رفت و روی زانوهاش رو به روی صورت زیبای تهیونگ نشست.
تهیونگ نفس های کوتاه با ریتمی خاص میکشید و صورت غرق در ارامشش نشون میداد که چقدر خوابش عمیقه.
بوسه ای به پیشونی ته زد و بلند شد و به سمت حموم رفت. حوض با گلبرگ های سفید گل رز پر شده بود و بخاری که از اب گرم بلند میشد هرکسی رو وسوسه میکرد که داخلش شنا کنه.
کم کم داشتن به قسمتی از زمستون میرسیدن که هوا خیلی سرد میشد و معمولا برف میومد.
توی این فصل جیمین معتقد بود تهیونگ خیلی زیبا میشه. چون وقتی که با لباس های قرمزش و موهای مشکی زیباش بین برف ها قدم میزد مثل گل رز زیبایی وسط زمستون میدرخشید توجه همه رو جلب میکرد.
وقتی که همه چیز رو چک کرد از حموم بیرون اومد و به سمت تخت تهیونگ رفت.
پتو رو که از روش کنار زد با صحنه ی‌ زیبایی که مواجه شد نفسش برید!
تهیونگ پاهای خوش فرمش رو روی هم به طرز زیبایی جمع کرده بود و قسمتی از کبودی هایی که جیمین درست کرده بود مشخص بود.
شورتکش یکم بالا رفته بود و قسمتی از باسنش هم مشخص بود. موهای مشکی رنگش روی کمر و سینه ش ریخته بودن و مانع دیده شدن بدنش میشدن.
تهیونگ بخاطر حجوم یهویی سرما خودش رو مثل جنین جمع کرد و صدایی از بین لبهاش خارج شد.
جیمین لبخندی از این که تهیونگ سرما رو حس کرده زد و تهیونگ رو بغل کرد و با خودش به سمت حموم رفت.
تهیونگ با حس معلق بودن از خواب بیدار شد و درحالی که خمیازه میکشید داخل اب داغ فرو رفت.
بدنش بخاطر این لذت کرخت شد و عضلاتش شل شدن. لبهاش رو به طرز کیوتی جمع کرد و نگاهی به جیمین انداخت.
+صبح بخیر عزیزم.
_صبح تو هم بخیر عزیزم...خوب خوابیدی؟چون الان ظهره.
تهیونگ اخمی کرد و چندبار پلک زد. مگه چقدر خوابیده بود؟
جیمین هم لباساش رو درآورد و وارد آب شد.
تهیونگ رو یکم جا به جا کرد و بعد بین پاهای خودش نشوندش. بدن هردو از آرامش پر شد. مارک جیمین به همدیگه وابسته شون میکرد و با هر لمس آرامش رو بهشون تزریق میکرد.
جیمین موهای تهیونگ رو کنار زد، زخم روی کمرش مشخص شد و دل جیمین دوباره ریش ریش شد.
دستش رو روی شونه های ته گذاشت و درحالی که ماساژش میداد زخمش رو بوسید و بعد شروع کرد به لیسیدنش‌.
+اوه...جیمین چیکار می‌کنی؟
_مگه نمیدونی میتونم با بزاقم بهترش کنم ؟
تهیونگ تازه به یاد آورد که جیمین مارکش کرده.
اما خوب هرچقدر هم بخواد اون هارو لیس‌بزنه فایده خاصی نداره چون اون زخم ها دیگه خوب نمیشن.
حتی با بزاق جفتش!
+ تو که میدونی فایده ای نداره...به جاش الان فقط بغلم کن و بزار از این حموم داغ توی همچین روز سردی لذت ببرم.
جیمین اروم سرش بالا اورد و بعد تهیونگ رو به خودش تکیه داد. یکم از جای مارکش رو گردن تهیونگ مونده بود و همین هم باعث میشد گرگش با افتخار خرخر کنه. تهیونگ صدای‌ خرخری که از جیمین میومد رو شنید. دستشو روی جای مارک کشید...حس های عجیب و مختلفی داشت و هیچکدوم قابل توصیف نبودن.
جیمین دیشب مارکش کرده بود... البته موقت بود و چهار هفته دیگه از بین میرفت.
اما همین بیشتر بهم متصلشون میکرد.
ریکشن جانگکوک چیه وقتی بفهمه که جیمین مارکش کرده؟‌ اصن اهمیت میده؟ معلومه که نه.
مطمئنا اون الان با اون دختر توی‌ بغل‌ هم از خواب بیدار میشدن و دوباره یه دور دیگه سکس میکردن.
پوزخندی زد و به خودش فهموند که دیگه اون پیشش ارزشی نداره. حتما الان حتی بهش فکر هم نمی‌کرد.
پس بهتره که اون هم همین کارو بکنه. جئون جانگکوک رو از سرش بیرون بکنه.
سرش رو به جیمین تکیه داد و روی سینه ش گذاشت و به صدای‌ ارامش بخش قلب جیمین گوش داد.
_________________________________________

𝗪𝗂𝗇𝗀𝗅𝖾𝗌𝗌 𝗔𝗇𝗀𝖾𝗅Where stories live. Discover now