i like you!

344 76 29
                                    

*کستیل  رو به دین در حالی که نگران به نظر میرسه

: دین... من از يه نفر خوشم اومده ولي نميدونم چطوري باید بهش بگم...

*دین درحالی که سعی میکنه حسودیشو نشون نده.

:فقط باید از هر خری که هست بخوايي كه آخر هفته برين بيرون و فيلم ببينين... یا هر کوفتی!

کستیل رو به دین: اوكي... ميای آخر هفته بريم بيرون و باهم فيلم ببينيم یا هر کوفتی؟

*دین درحالی که کاملا قرمز شده
: نه احمق از اون بپرس نه از من!

*کستیل سرشو کج میکنه: اما من الان انجامش دادم...

*دین که به نظرش هوا چند درجه گرم تر شده
: خب چيشد ؟ چي گفت ؟

کستیل: نميدونم تو بگو؟

دین:چ...چی؟

کستیل: چرا نميفهمی كه دارم ميگم ازت خوشم مياد؟

*سم که واقعا میخواد اون دوتا احمقو از بانکر پرت کنه بیرون

: تو چرا نميفهمی كه مثل یه دختر بچه ی سه ساله خجالت کشیده و مثل همیشه داره خودشو ميزنه به اون راه؟

کستیل:

دین:

سم: محض رضای چاک! جاست گت عه رووم -_-

:)💙

 spn fun!! Where stories live. Discover now