Select All
  • Eyes Clouded by Purple
    6.3K 1.3K 40

    🏅 #1 romance اولسان، تابستون ۱۹۹۹؛ قرص‌های سفید روی میز بودن و خونه هم خالی. چند ثانیه‌ی بعد، این بدن نیمه‌جون جونگکوک نوزده ساله بود که به خودش می‌پیچید و برای نجات به هر چیزی چنگ می‌زد. اشتباه نبود؛ نه خودکشی و نه پشیمونی ازش، همونطور که زندگی و مرگ هیچ کس اشتباه نیست، ولی عشق چطور؟ عشقی که با چشم‌های بنفش‌ اون...

    Mature
  • 𝗧𝗮𝗻𝗴𝗲𝗿𝗶𝗻𝗲 𝗿𝗲𝘀𝗰𝘂𝗲 𝗼𝗽𝗲𝗿𝗮𝘁𝗶𝗼𝗻✔
    122K 30.1K 52

    [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] وقتی که امگای نارنگی مثل همیشه به کتابهاش پناه آورده بود تا شکستی که اخیراً خورده بود رو فراموش کنه، کتابی با اسم و طرحی جالب توجهش رو جلب کرد. زمانی که اون رو خوند متوجه‌ی چیز عجیبی شد؛ اتفاقات و شخصیت های اون کتاب واقعی بودن و حتی خودش هم توی ‌داستان بود! این یه‌جور پیشگویی بود؟ ولی چرا اون بای...

    Completed  
  • Deadlock [KookV]
    109K 16.5K 23

    «من متوجهم که مشکل از کجاست؛ شماها زیادی جدی هستید. یه چهره‌ی به ظاهر باهوش، صرفا نشون‌ دهنده‌ی هوش نیست آقایون‌. تمام کارهای ابلهانه‌ی دنیا، با همین حالتِ چهره انجام میشه. لبخند بزنید آقای محترم. لبخند!» •.☁️Title: Deadlock •.☁️Status: Completed •.☁️Couple: KookV •.☁️Rating: NC-17 •.☁️Tags: Age difference, Unequal r...

    Completed   Mature
  • kiss mark
    4.3K 918 16

    هیچوقت به سرنوشت اعتقادی نداشتم.... به نظر من یه پیرزن مهربون که درواقع سادیسم هم داره اون بالا نشسته و وقتی ادما رو نگاه میکنه که چجور دارن سگ دو میزنن و تو خیلی مواقع درحال پیشرفت توی شغل و رشتشونن، یه سنگ پرت میکنه جلو پاشون تا با کله پرت شن توی بغل اون کسی که قراره مثل چی عاشقش بشن... بعضی از بدبختا با سر میخورن ز...

  • ^He is my moon^
    17.6K 3.7K 40

    نامجون واقعا از زندگی ای که تونسته با جفتش بسازه راضیه و مطمئنه بچه هاش خوب بزرگ میشن . اما خب ... هیچوقت ممکن نیست حدس بزنید زندگی ممکنه چه چیزایی رو برای روز بعدتون آماده کرده باشه ! . . . کاپل : ناممین ، کوکوی ، چانبک ، جین×دختر ، یونگی×دختر ژانر : امگاورس ، زندگی روزمره ، کمدی ، رمنس

  • Alpha[taekook]
    425K 68.9K 27

    [کامل شده! ] (تهیونگ پسریه که همه منتظرن یه امگای ضعیف بشه... اما سرنوشت داره به تک تکشون پوزخند میزنه) _اینکه جز کدوم دسته قرار بگیرین به طور عمده بستگی به این داره که پدرومادرتون جز کدوم بودن،یا اینکه اکثر اعضای خانواده متعلق به کدوم دستن. واقعا یه چیز نسبیه... ⚠️#1in Vkook ⚠️#1in Taekook ⚠️#1in Omegaverse ⚠️#1in...

    Completed  
  • قاتلِ بامعرفت
    17.2K 3.5K 58

    یاسین بعد از سال‌ها به ایران برمیگرده و عشق قدیمیش رو میبینه و دوباره عاشقش میشه اما میدونه نمی‌تونه بهش برسه💖 روایت سه نفر از زندگیشون💫 پایان آپ: خرداد ۱۴۰۲

    Completed  
  • apple Juice 🍏
    14.3K 3.7K 8

    خب...میشه گفت همه چی از یه لیوان آب سیب فاکی شروع شد! ژانر:ازونا که اکلیل بالا میارید. تعداد پارت:زیاد نیست! روزای آپ:نمیدونم شاید یه روز در هفته؟ شایدم بیشتر! کاپل:نامجین ازش لذت ببرید بنفشه ها💜

    Completed  
  • Stuck in the Seams
    36.2K 6.8K 13

    شاید خانواده‌ای که سوکجین برای خودش تشکیل داده بود عجیب و خلاف عرف به نظر می رسید، ولی سوکجین تک تک اعضای خانواده‌اش رو از صمیم قلب دوست داشت. وقتی دولت سرپرستی موقت یه یچه‌ی دیگه رو بهش سپرد، سوکجین مصمم بود از پسش بر بیاد. نگاه قضاوتگر آلفای گله هم هیچی اهمیتی نداشت. یا، روایتی از داستان کیم سوکجین و سه توله گرگ.

    Completed  
  • First Love [Namgi]
    484 131 1

    「First Love 🌈」 𖦹 Namgi 𖦹 Slice of Life, Romance, Light Smut 𖦹 Translator: Nelin 𖦹 Writer: Mmelrene تهیونگ روی پیشخوان لمید و گفت: «برادرم امروز میاد.» یونگی مدادش رو زمین گذاشت و سرش رو بالا آورد. «آره، اسمش رو توی دفتر نوبت‌ها دیدم. نامجون، درسته؟» تهیونگ سرش رو تکون داد و لبش رو گزید. «هیونگ باید باهاش حرف بزنی...

    Completed  
  • Until we meet again
    119K 16.6K 18

    فیکشن و فیک‌چت [کامل شده] خلاصه: جونگکوک آیدول موفق کره جنوبیه که یه شب با کیم تهیونگ -یه دانشجوی ادبیات تو آمریکا- میخوابه. چند ماه بعد یه پیام دریافت میکنه که بچه‌ش رو بارداره... ولی جونگکوک بچه‌ش رو میخاد⁉️ کاپل اصلی: کوکوی کاپل‌های فرعی: یونمین - نامجین ژانر: امگاورس/ امپرگ/ انگست نویسنده اصلی: Amy

    Completed  
  • Touch a Butterfly
    1K 359 23

    -ما ؛ گناهی نکرده ایم.. روحِ ما ، جرمی مرتکب شده بود.. من ؛ باید فکری به حالِ روحِ بنفش و سورمه ای رنگِ تو میکردم.. پسرکِ تو ، برای مردن بیش از حد جوان بود.. برای زندگی کردن بیش از چیزی که باید پیر.. من‌را سرزنش نکن ، من فقط تورا دوست داشتم.. همان عشقی که میگفتی ، برایش جانِ خودرا کف دست میریزی و به خوردِ معشوقت میدهی...

    Mature
  • 𝐍𝐀𝐙 | Kookv (𝑨𝑼,𝑭𝑰𝑪)
    6.8K 1.2K 8

    "تو دزد توت فرنگی های باغ بابابزرگمی؟" ابروش رو با شیطنت بالا انداخت و جوری که انگار هیچ اهمیتی به حضور الفای‌ کله فندقی نمی‌ده توت فرنگی نشسته رو بین دندون هاش گیر انداخت: "قراره دعوام کنی؟ " "آره!" "پس نه، من دزدی که عصر ها بعد از مدرسه میاد و به باغ بابابزرگت‌ حمله می کنه نیستم. مطمئن باش." توی اون لحظه جونگ‌ک...

  • Dark sky/Vkook
    427K 51.7K 51

    ⛓برده تهیونگ بودن گردن کج میخواد و زبون کوتاه! ⛓چیزی که جونگکوک نداره... ---------------------------- - پس شاه دزد تویی! به کاهدون زدی... من هیچی ندارم! + تمام چیزی که میخوام رو به رومه... شاه دزد؟ گوشای من فقط باید کلمه ددی رو از زبون تند و تیزت بشنوه جونگکوک... --------------------------- + وقتی میخوای به یکی بگی...

  • Back to Blue Side | BTBS | Kookv
    171K 36.4K 48

    هفت سال از ازدواج تهیونگ و جونگکوک میگذره.شب تولد 29 سالگی تهیونگ، شبی‌ـه که تصمیم میگیره به زندگیش پایان بده و جونگکوک رو برای همیشه تنها بزاره. ______________________________________ "انگار لحظات ارزشمندش مثل سنجاقک‌های بهاری به سرعت از توی هوا می‌گذشتن و اگه میخواست اون‌ها رو بگیره و مزه مزه‌شون کنه، باید بلندتر پر...

    Completed   Mature
  • •|𝚁𝚘𝚌𝚔 𝙲𝚊𝚗𝚍𝚢🍩|•
    59.2K 12.3K 43

    - میخوای بخوابی؟ - تو بغل تو شاید.. بلد بود دعوا کنه! همه تو اکیپ جئون بلد بودن! بلد بود بزنه. اما نزد... به پیروی از برادری که دست رو شونه های سان گذاشت... به احترام دختری که داخل اتاق بیهوش افتاده بود... به احترام مادری که بهش سیلی زده بود... ⟡🍒🍯🍫⟡ _ راستش تو منو نشناسی زیاد اهمیتی برام نداره ولی نبات باید منو بش...

  • Iranians be like
    155K 29.5K 50

    Of the Iranians, for the Iranians , by an iranian. Don't read this book if you don't have any janbe. And if you have matni chizi,dm me I'll put it with your own name. ˹Highest Ranking: #1 in Humor ˺

  • Last One
    19.8K 2.9K 11

    این چیزیه که تو رو مین یونگی و منو جانگ هوسئوک می کنه A sope fanfiction Genre : [ Romance-Drama-Smut-School life] Book 2 of The One series این کتاب داستانی مستقل از کتاب اول رو داره و می تونین بدون نیاز به پیش زمینه این کتاب رو بخونین

  • Little One
    64K 9.7K 28

    دو تا آیس امریکانو با یه بستنی توت فرنگی... ^^ یعنی قرار اون کوچولو با چشمای بزرگ عسلیش هر روز به من خیره بشه و تا عمق وجودم سر بکشه؟ A Sope fanfiction Written by VIO Book 1 of The One series [Highest ranking so far] #1 in iran #1 in btsfanfic #1 in cute #2 in fluff #2 in sope #3 in suga #3 in jhope #4 in bangtan

  • CHERRY CHOCOLATE TROUBLE 🍫🍒
    181 36 1

    •٠🍧Couple→VKOOK •٠🍑Gener→Omegaverse, Fluff, Mpreg 🌸خلاصه← جونگکوکِ امگا، به خواست مادرش می‌ره تا برای ولنتاین شکلات بخره. و شت، اون از شکلات‌ها متنفره! و شت‌تر، یه آلفا با رایحه‌ی شکلات ازش خوشش اومده و می‌خواد اون رو مال خودش کنه! جونگکوک می‌تونه تهیونگ رو قبول کنه؟ 🍡وضعیت← پایان فصل اول فصل بعدی در ولنتاین 2...

    Mature
  • Become Her Bride {GL}
    59.8K 8.7K 49

    👰نام : عروسِ او شدن 👰ژانر : عاشقانه - یوری(جی ال) - دراما - +17 👰مترجم: ایـــزا 👰زمان اپ: پنجشنبه ها 👰توضیحات : سیـبوم دختری که بخاطر بدهکاری پدرش باید عروس یه زن کندذهن بشه... ولی اون واقعا کم داره یا بخاطر نامادریش اینطور رفتار میکنه؟ دست سرنوشت ماجراهای متفاوتی برای این دو دختر رقم میزنه. مترجم: ایــــزا ➼Chan...

  • A F R O D I T [KookV]
    103K 18.8K 42

    " کامل شده" _ سکسپیر میگه.. عشقم را در برابر دست تو و دستم را در عشق تو می نهم ماگ قهوه اشو پایین اورد و چشماشو توی حدقه چرخوند + اولا اون شکسپیره نه سکسپیر احمق.. و بعدم اون جمله کوفتی اینه.. عشقم را در برابر عشق تو و دستم را در دست تو می نهم. چرا وقتی بلد نیستی اصرار داری که استفادش کنی.. با اینکارات قرار نیست بزا...

    Completed  
  • 𖧷13 SECONDS A DAY𖧷
    1.1K 243 4

    «سیزده ثانیه در روز» دستم را توی دستِ در هوا مانده‌اش گذاشتم و من تازه فهمیدم وقتی که هیچ خاک و خونی بین دست‌های‌مان نیست، گرفتن آن‌ها را برای مدت طولانی‌تری می‌خواهم، برای تا غروب، تا یکشنبه، تا ماه می. برای تا هر غروبِ هر روزِ یکشنبه‌یِ هر ماه می و کاش هر روز، به همین روال بود. 𖧷 NAME : 13 SECONDS A DAY 𖧷 WRITER :...

  • EXOTIC ¦ S1
    23.1K 4.9K 22

    نگاهش روی جسم درخشانی که از پشت صخره‌ی سنگی کمی بیرون زده بود ثابت شد. سعی کرد کنجکاو نباشه و به سمت ماشینش برگرده تا خودش رو به پسر شیرینش برسونه اما در نهایت کنجکاوی ذاتیش پیروز شد و اون رو به سمت صخره کشوند. بعد از دور زدن صخره با گیجی به جسم ظریف و بی جون رو به روش نگاهی انداخت. این نمیتونست واقعی باشه! _______...

    Completed   Mature
  • EXOTIC ¦ S2
    28.1K 5.2K 22

    حالا تقریبا 10 سال از اون روزها گذشته و همه‌چیز تغییر کرده. نامجون تمام این مدت رو به فکر گرفتن انتقام بوده و لحظه‌ای برای شکستن تشکیلات فاسد خانوادگیش تردید نکرده. توی بن بست‌ها ضعیف نشده و حالا اینجاست؛ دوباره یک جسم درخشان توجهش رو جلب کرده، فقط با این تفاوت که این‌بار نامجون برای پیدا کردن اون درخشش آشنا 10 سال ز...

    Mature
  • The Last Sunflower 🌻 [Vkook] Completed
    3.4K 751 4

    کی فکرش رو می کرد روزی دنیای کوچیک جونگ کوک انقدر بزرگ بشه که بتونه عشق رو توی خودش جا بده..؟ "همون طور که به کلمات پسر فکر می کرد، دستش رو جلو برد و کتابش رو بین دست هاش گرفت: ولی اون شکلات ها می تونن تلخ ترین لحظه هات رو هم شیرین کنن. تو دو تا شکلات داری؛ پس یکیش رو زمانی بخور که احساس تلخی کردی..." نام: آخرین آفتاب...

    Completed  
  • •Boyfriend's Sisters•
    8.2K 1.6K 5

    *چندشاتی: خواهران ِ دوست پسر* •~خلاصه: پارک.. جی.. مین.. فرزند پارک جانگ یو، دانشجوی رشته ی حقوق دانشگاه ملی سئول.. پسری که از زیبایی چیزی کم نداره(البته این نظر خودشه!) و همینطور باهوش ترین دانشجوی حقوق دانشگاه(اینم نظر خودشه..!) از بچگی عادت داشت تمام سعی‌شو بکنه که توی همه چیز بهترین باشه.. و میشه گفت همیشه هم موفق...

    Completed  
  • I got stuck in a FANFICTION
    18.8K 3.7K 7

    &*کامل شده*& چی میشه اگه یک روز پارک جیمین، یهو بیفته توی یکی از فن فیکشن های واتپد.. و از همه بدتر..چی میشه اگر توی اون فیکشن تخیلی شوهر و بچه داشته باشه؟ با دیدن صورت اون شخص توی نزدیکی خودش بهت زده لب زد + تو...ت..تو و تنها فکر توی سرش این بود که: دستشویم ریخت... ***** شما اینجا چجوری میزائین؟+ ما؟؟ ما که نمیزایی...

    Completed  
  • Along the Seine River | Vkook | Completed
    260K 43.5K 45

    ┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه...

    Completed   Mature
  • Leica
    57K 11.5K 18

    • Name : Leica 📷 • Couple : Vkook • Writer : Ziwon • Summary : یک دوربین! همه ی آنچه که سرنوشت برای گره زدن آن دو در سال ۱۹۵۱ نیاز داشت، یک دوربین بود و همه ی آنچه این گره را می گشود٬ جنگ؟ عاشقانه ای در دل جنگِ میان دو کره!🚢

    Completed