═ೋ❅🖋🦋❅ೋ═ " قبل از رفتن،پدرم گفت ازت تشکر کنم..." " لازم نیست ازم تشکر کنی.خوشحال میشم بتونم کمکی بهت بکنم تهیونگ. " " اما من باید این کار رو بکنم،پدرم عصبی میشه اگه انجامش ندم. " جونگکوک لبخندی زد: " خیلی خب،ازم تشکر کن..." تهیونگ بدون گفتن چیزی آروم سمتش رفت.دست هاش می لرزید و می ترسید. جونگکوک این حالت تهیونگ رو دوست نداشت.به مرد نزدیک شد و در حالی که دستاش می لرزید دستش رو بالا برد و اولین دکمه لباس جونگکوک رو باز کرد.خواست سمت دکمه بعدی بره که جونگکوک دستشو گرفت: "چیکار میکنی؟؟" "اوه... اول باید لباس خودم رو دربیارم؟؟" جونگکوک با تعجب بهش خیره شد.یاد حرف پدر تهیونگ افتاد: " یادت نره همونطور که بهت یاد دادم ازش تشکر کنی" تن صداش اونقدر بلند بود که باعث شد تهیونگ از ترس بلرزه: "پدرت ازت میخواد با دادن بدنت به بقیه ازشون تشکر کنی؟!؟! " ═ೋ❅🖋🦋❅ೋ═ تهیونگ ۱۹ ساله و یک پدر قمار باز و مست... و جئون جونگکوک ۳۲ ساله ای که بر سر زندگی سخت پسرکیم قرار میگیره. حتما آخرش عشقه،مگه نه؟!؟شاید هم همراه با کمی چاشنی " شب های هات " ┇𝗡𝗮𝗺𝗲 : 𝗝𝗘𝗢𝗡 𝗧𝗘𝗧𝗘 ┇𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : 𝗦𝗺𝘂𝘁,𝗙𝗹𝘂𝗳𝗳,𝗗𝗮𝗱𝗱𝘆𝗸𝗶𝗻𝗸,𝗥𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲 ┇𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : 𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩
13 parts