شیشه ی سبز رنگ واین رو گوشه میز هل داد که صدای نا بهنجاری رو ایجاد کرد اما مرد بدون توجه به صدا لب خیسش رو دندون گرفت و به سمت پسر دراز کشیده ی روی تخت که با چشم های بسته منتظرش بود ،پا تند کرد.
زانوش رو لبه تخت پین کرد و طی یه حرکت سریع روی پسر برف رنگه روی تخت خیمه زد ...هر کدوم از دست هاش رو یه طرف صورت دوست پسرش گذاشت و با باز شدن چشم های کشیده پسر لبخند پهنی زد .
با تمسخر ساختگی خیره به چشم های پسری که در چنگش بود لب زد.
_بیبی تو که نمیخوای تمام مدت تو هتل فقط با هم فیلم ببینیم؟
سهون که از همون ثانیه اولی که کای بدنش رو اسیر خودش کرده بود،چشمای بسته اش رو باز کرد و با چشماش حرکات نرم لب های درشت جونگین رو دنبال می کرد و با جمله پر از تمسخر پسره تیره پوست گوشه لبش بالا رفت و با لحنی شبیه به دوست پسرش گفت:
_اره،فقط اومدیم فیلم ببینیم...یه فیلم با بدن های گرم و در هم تنیده.کای که صبرش به اخر رسیده بود بدون جواب دادن به سهون لبای حجیمش رو روی لبای باریک سهون کوبوند و بوسه پر و سر صدایی رو شروع کرد.
و اتاق رو پذیرای صدای خیس و هوس برانگیز بوسه کرد.
لبای باریک پسر رو تو دهنش کشید و مک محکمی به اون حجمه نرم زد ....با ولع لباش رو میبلعید و از طعم لبای شرین سهون که ته مزه ای از تلخی شراب داشت ،لذت میبرد.
کای ثانیه ای بعد با سرعت بیشتری زبون خیس و گرم سهون رو مک زد و از جوابه بوسه های سریع و خشن دوست پسرش که انگار میخواست اون هم قدرتش در بوسه رو به کای اثبات کنه اهه خفه ای کشید.
لبای متورم سهون رو رها کرد و به خط باریک اب دهنشون چشم دوخت...اما با چنگ محکمی که سهون به موهاش زد دوباره لبای گرسنه شون به هم متصل شد و دو پسر برای تسلط بیشتر روی بوسه با خشونت شروع به بلعیدن لبای هم کردن.
با قطع شدن بوسه ی هاتشون با ولع اکسیژن رو به ریه های در حال سوزشون فرستادن .
سهون با چشمایی خمار که شباهت عجیبی با چشمای یه گربه ی در حال هیت داشت به چشمای خمار و سکسی کای نگاه کرد و دستش رو به دکمه های پیرهن مشکی کای رسوند .
با نیشخند درحالیکه یکی یکی دکمه ها رو باز می کرد و غرق در سیاهچاله های کای گفت:_چیزای اضافه همیشه روی مخمن...مثه این لباسای لعنتی.
اون پسر قطعا یه گربه ی هورونی البته از نوع سلطنتیش بود...جوری که با پوزخند حرفای سکسی می زد کای رو از قبل تحریک می کرد تا به جای اروم باز کردن پیرهن سهون ..پارچه رو تو تنش پاره کنه..مثله یه گرگ دردنده و وحشی.
کای دست استخونی پسر رو گرفت و بی توجه به چشمای بهت زده ی سهون با پوزخند از روی بدنش بلند شد.
اون که اینقدر احمق نبود که وسط معاشقشون بلند بشه بره؟شاید هم از جونش سیر شده بود وگرنه سهون برای توقف کارش هیچ توجیهی نداشت و حتما تلافیش رو سر کای در میاورد.
کای پشت به سهون اخمو در حالیکه از کیفش دیدلرو .کاندوم و لوب رو بیرون می کشید،لب زد.
_یادت نرفته که دفعه قبل من تاپ بودم ...ولی این بار بیا یه جور خاص سکس کنیم بیب؟
سهون که هیچ تصوری از سکس خاص کای نداشت اخم غلیظی کرد و چون دیدی به دستای پسر نداشت بیشتر ابروهاش به هم نزدیک می شد...اون دو تا همیشه خیلی عادی سکس می کردند ولی نکنه اون چانیول عوضی و حشری با فتیشای خاصش رو دوست پسر معصومش تاثیر گذاشته!
با دیدن دیدلرو اخماش باز شد و از روی تخت بلند شد و با تعجب گفت:_مگه قرار نیست من تاپ باشم اون کوفتی دیگه چیه دستت...
با عصبانیت به طرف پسر که با خونسردی بهش نگاه میکرد ،رفت و فاصله ی بینشون رو به حداقل رسوند و با لحن دلخوری لب زد.
_یعنی دیگه دیکم بهت لذت نمیده که این لعنتیه چندش دستته!
کای چشماش رو چرخوند و فاصله ی بینشون رو از بین برد.
_محض رضای فاک سهون....مگه تو بچه ای که اینجوری میگی.این فقط یه دیدلروی لعنتی...هیچی تو دنیا دیک گنده تو برام نمیشه.
____________
میدونم خیلی کمه....ولی به زودی پارت بعد اپ میشه.یه نکته درباره ی فیک....داستان سکس محوره ..پس ممکنه هر پارت سکس داشته باشه...
حتما تو چنل دیلی جوین شین..چند روزه زدمش ولی چون زیاد نمیشن چیزی نگفتم.
اینم ایدیش parkcbممنون از عشقتون به فیک❤
YOU ARE READING
daddy chan and daddy baek (Full)
Non-Fiction#daddy_chan_and_daddy_baek وضعیت:کامل🦋 نام:ددی چان و ددی بک #ژانر:فول اسمات،تریسام،ددی کینک #کاپل:چانبکلو(چانیول،بکهیون،لوهان)،سکای(کایهون) #خلاصه:استاد بیون و بیبیش لوهان رابطه خوبی با هم دارند ولی چی میشه که چانیول رو وارد رابطه شون میکنن؟