ضربان

1.9K 76 12
                                    

ببخشید اولش باهاتون حرف میزنم

برای تاخیر عذر میخوام
خب داستانو بخونین و لذت ببرین
-----------------------------

تهیونگ:
از اتاق مدیر شرکت خارج شدم قلبم خیلی تند میزد اخه چرا؟ من خیلی جاها برای استخدام رفتم ولی هیچ وقت این طوری نبودم هیچ وقت قلبم تند تند نمیزد
تو اتاق که بودم احساس میکردم قلبم اینقدر تند میزنه که جونگکوکم صداشو میشنوه اخه چرا این طوری شدم
تو فکر بودم که گوشیم زنگ خورد با افتادن اسم یکی از دوستام جواب دادم:
+الو سلام شوگولی
-سلام ته ته خوبی؟
+اره ممنون تو خوبی؟
-مرسی میایی امشب بوی بار با چند تا از دوستام
+عام اره فقط ادرسو برام بفرس و ساعت چند اونجا باشم؟
-باشه برات میفرستم. هفت اونجا باش.
+اوک کار نداری؟
-نه خدافط
+خدافط
بعد از قطع کردن تلفن تصمیم گرفتم برم خونم تا یکم استراحت کنم و بعدشم با یونگی بریم بار.
رفتم سوار ماشین شدم و راه افتادم تو راه خونه احساس کردم یکی داره تعقیبم میکنه برای همون سرعتمو زیاد کردم.

جونگکوک:
چند دقیقه از این که رفته بود گذشته بود کتمو برداشتم دستم گرفتم چون همیشه لباس اسپرت میپوشیدم به رسمی عادت ندارم برا همون وقتی خیلی عجله دارم تنم نمیکنم .
دنبالش رفتم سوار ماشینش شد منم سوار ماشینم شدم و دنبالش راه افتادم یهو احساس کردم فهمیده دارم تعقیبش میکنم چون سرعتشو خیلی زیاد کرد برا همون منم یکم سرعتمو کم کردم تا ازش فاصله بگیرم که شک نکنه.

بعد از 10 مین رسیدم دم درد یه ویلای شیک از ماشینش پیاده شد و رفت توی خونه منم تصمیم گرفتم همونجا بشینم تا زیر نظر داشته باشمش

حدود دو سه ساعت بعد از خونه اومد بیرون یه تیپ خیلی جذاب زده بود که باعث بشه خیلی سکسی بشه و هر دختری براش بمیره یهو ضربان قلبم شدت گرفت

حدود دو سه ساعت بعد از خونه اومد بیرون یه تیپ خیلی جذاب زده بود که باعث بشه خیلی سکسی بشه و هر دختری براش بمیره یهو ضربان قلبم شدت گرفت

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.


(تیپ تهیونگ)

سوار یه لامبور گینی مشکی قرمز دختر کش شد و راه افتاد منم
دنبال سرش راه افتادم.

سوار یه لامبور گینی مشکی قرمز دختر کش شد و راه افتاد منم دنبال سرش راه افتادم

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.


(ماشین تهیونگ)

خدایا یعنی کجا میخواست بره که همچین تیپی زده بود؟؟
یعنی با دختر قرار داشت؟؟
اگه با دختر قرار داشت که گی نیست پس من چه غلطی بکنم؟؟

تو فکر بودم که رسیدیم جلو یک بوی بار یهو دهنم باز موند و زبونم کار نمیکرد.

یعن... یعنی...ای..اینکه...ته...تهیونگ...گ...گیه؟
ا..الان...م..من..با..ید خوشحال باشم؟
یا از اینکه با پسر قرار داره ناراحت باشم؟
اخ خدا یعنی چی که حتی صمیمی ترین دوستشم نمیدونه کاش از اول تعقیبش نمیکردم الان فکر اینکه داره اون تو چیکار میکنه برام مثل یه عذابه

--------------------------------------------

وارد بار شدم خیلی شلوغ بوده و همه مشغول کاری بودن چند نفر داشتن لاس میزدن چند نفر داشتن لب میگرفتن و چند نفر دیگه در حال نوشیدن تصمیم گرفتم برم یه نوشیدنی سفارش بدم و بخورم تا یونگی بیاد.
پس یک الکل با دردصد بالا سفارش دادم و منتظر شدم تا بیارن همین طور که نشسته بودم دیدم یونگی وارد شد
اومد پیش من نشستو اونم یه نوشیدنی سفارش داد چون مال اون دردصد الکلش پایین بود زودتر اوردن نوشیدنیشو تا اخر خرد و گفت :
-ته کار نداری من میرم یکم خوش بگذرونم
+نه برو خوش بگذره
-باش تو هم یکی برا خودت پیدا کن
چشمک زد و رفت.
بلاخره مال منم اوردن منم همشو خوردم خیلی مست شده بودمو هیچی نمیفهمیدم یکی وارد بار شد و اومد کنار من نشست اونم یه چیزی سفارش داد و خورد تا موقع اوردن نوشیدنیش چیزی نگفتیم یهو اون شروع کرد به حرف زدن:
-سلام خوشگله
+سلام
-میای بریم خوش بگذرونیم؟
+ اول خودتو معرفی کن
-اهان ببخشید یادم رفت خب اسمم جونگکوکه
+منم تهیونگم
-خب حالا میایی بریم خوش بگذرونیم؟
+حتما چرا دلم نخواد با همچین بانی جذابی خوش بگذرونم؟
-پس من میرم یه اتاق بگیرم
+منم باهات میام
تلو تلو خوران همراهمش رفتم یه اتاق گرفت و باهم رفتیم تو اتاق
درو بست و حمله ور شد به لبام عمیق مک میزد منم همراهیش میکردم وحشیانه و عمیق لب های هم دیگرو میمکیدم یهو احساس کردم نفسم داره بند میاد اروم مشت زدم به سینش و ازم جدا شد هردو نفس نفس میزدم نفسم که جا اودم یه بوسه اروم به لبهام زد و اومد پایین تر روی گردن گاز میگرفت و بعد روش و لیس میزد و میبوسیدم تمام گردنم و مارک کرد وقتی دیگه جایی برای بنفش کردن نداشت یک لیس و زد و به شاهکارش خیره شد
بعد شروع کرد به در اوردن پیرهنم منم مال اون و در اوردم چه سیسپکی داشت ایندفعه من جلو رفتم و با لذت تمام بالا تنشو مارک کردم یه اهه کشید و گفت: اهههه....بیشتررر..بیشتر میخوامم
اومدم شلوارشو در بیارم که گوشیم زنگ خورد یونگی بود جواب دادم:
+الو سلام
-سلام
+امیوارم دلیل قانع کننده ای داشته باشی که زنگ زدی چون داشتم یک نفر و مارک میکردم
خنندید و گفت:
-اووه اون مرد خوش شانس کی هست که ددی ما داره با لذت مارکش میکنه؟
+یه نفر که خودش ازم خواست منم قبول کردم.
-اوک حالا بیا پایین باید بریم یه کار واجب پیش اومده
+اه لعنتی من الان نمیتونم ولش کنم حسابی تحریک شدم
-اونش دیگه با خودته پن دقه دیگه پایین باش
+باشه اومدم
قطع کردم و رو کردم به بانی روبرمو گفتم:
+اوهه ببخشید بیبی مجبورم برم
-اوک برو من خودم یه جوری کنار میام
+باش بای

جونگکوک:
اه خداروشکر شدید مست کرده بود و گرنه بعدا میفهمید این من بودم که تا مرز سکس باهاش رفته
اییش ولی تاحالا هیچ کس نتونسته بود من و رئیس شرکت مدلینگ که همه براش میمیرن و تحریک کنه چجوری این پسر با چارتا بوس و مارک کردن من و تحریک کرد و علاوه بر تحریک شدن ضربان قلبمم میره بالا اخه این دیگه چه کوفتیه؟😐
منم بعد رفتن اون لباسامو پوشیدم و رفتم خونه خوابیدم تا برای فردا سر حال باشم

-----------------------
خب بچه ها اینم پارت دوم امید وارم لذت برده باشین♥️🙏🏻
ممنون که فیک های من و میخونین🙏🏻♥️
و برای پارت جدید یه شرط دارم باید ١٠تا ووت بخوره تا پارت جدید و برارم چون پارت قبل و ٢٠نفر خوندن اما فقط یک ووت داشته♥️❄️
مرسی دوستون دارم♥️🌈

My life❤️💦Donde viven las historias. Descúbrelo ahora