بچه ها من علامت های حرف زدن هر نفرو براتون اینجا میزارم که قاطی نکنین
تهیونگ:+ جونگکوک:- یونگی:&
جیسو:@ جیمین:^ خودم:(
جین:~
راوی:
بعد از اینکه یونگی قطع کرد ته سریع لباسایه تنشو مرتب کرد و از اتاق خارج شد
بعد از خارج شدن از اتاق به طبقه پایین رفت چون میدونست زیاد مست کرده و الان هوشیار نیست رفت دستشویی و به صورتش چند مشت اب زد یکم که احساس کرد حواسش سر جاش اومده از دستشویی خارج شد به سمت ماشینش رفت و سوار شد و راه افتاد تو همین فاصله زنگ زد به یونگی اونم بعد دوتا بوق جواب داد:
+الو سلام
&سلام ته کجایی؟
+تو راهم فقط کجا بیام؟
&بیا عمارتت
+عمارتم!؟اوکی دارم میام.
&اره عمارتت،منتظرتم.
بعد از اینکه ته فهمید باید کجا بره سرعتشو بیشتر کرد و به سمت عمارتش رفت.
راوی:
&دختره ی هرزه از خونه تهیونگ برو بیرون بچتم با خودت ببر
@چرا باید از خونه شوهرم برم بیرون!؟چرا باید بچشو از خونش ببرم بیرون!؟
&احمق اون نه بچه داره نه زن تو کدوم خری هستی؟
(میدونم یونگی باید بی ادب تر می بود اما خب الان با ادبه بعدا بی ادب میشه😂😐)
@من زنشم....پس ظاهرا به صمیمی ترین دوستشم در مورد من چیزی نگفته....عب نداره خودم ب....
ته داخل عمارت شد و نزاشت دختر ادامه حرفشو کامل کنه
+سلام یونگی
&سلام ته
+چیه چیشده؟
یونگی با دست به اون دختره اشاره کرد،ته برگشت به سمتش و چشاش چهار تا شد اون زنش بود همونی که بهش خیانت کرده بود اما دوباره برگشته !!؟؟؟
+تو....ت...و....اینجا چه غلطی میکنی!؟....مگه بهت نگفتم برو!؟....دوباره برگشتی!؟....مگه همون موقع بهت نگفتم برو هرزه کثیف!؟
تهیونگ همین طور که داد میزد تو چشمام اشک جمع شده بود و قفسه سینش تیر میکشید دستشو گزاشت رو قلبشو دوباره شروع کرد به داد زدن:
(بچم قلبش ضعیفه☹️)
+دختره هرزه تو اون شب من و تموم کردی دیگه از جونم چی میخوای!؟....میخوای زندگی مو ازم بگیری!؟....دِ بگو لعنتی چی از جونم میخوای!؟...میخوای تمومم کنی که کردی دیگه ....هق....دردت چیه!؟
با جمله اخرش از هوش رفت یونگی به سمتش دوید و گرفتش تا رو زمین نیوفته.
یونگی زیر لب زمزمه کرد:
&لعنت بهت دختره کثیف اون قلبش ضعیفه الان من چه گوهی بخورم!؟
کلی فوش نثار خودشو اون دختره هرزه کرد.بعد از اینکه فوش دادناش تموم شد اول زنگ زد به دکتر شخصی ته و بعد زنگ زد به دوست پسرش جیمین که دوست ته هم بود.
———————————————-
سلام لاوا ✨♥️
اینم پارت جدید درسته که ووتا به شرط نرسید اما دلم نیمد نزارم☹️💔
ببخشید که کوتاه بود گشادیم نزاشت بیشتر بنویسم😂😔
ووت و کامنت فراموش نشه♥️✨
فعلا هم شرط ووت نداریم😍😂😔
دوستون دارم ♥️♥️
YOU ARE READING
My life❤️💦
Actionمن رییس یه شرکت مدلینگ بودم امروز قرار بود یه مدل جدید بیاد برای قرار داد بستن و عکسای خیلی منتظر بودم بیاد تا ببینم چه شکلیه.... ژانر:اسمات شخصیت ها: کاپل تهیونگ و جونگکوک(تهکوک)و جیمین
