6

83 17 21
                                    


این پارت رو با آهنگ Oh la la بریتنی اسپیرز بخونین

بالاخره لیام خودش رو راضی کرد بسته ای که زین فرستاده رو باز کنه
-واووو
چشماش شیش تا شدن ... لیام توی خوابشم چنین کت و شلواری رو نمیدید
کت و شلوار ورساچه مشکی رنگ براقی بود که به زیبایی روش کار شده بود
همراه کت و شلوار یه پیراهن طوسی خوش دوخت با کمربند قهوه ای چرم گذاشته شده بود...

دگ لیام بیشتر از این نتونست صبر کنه و شروع به آماده شدن کرد و کلا دلواپسی هاشو فراموش کرد..

—————

گوشیش زنگ خورد..
شماره زین مالیک روی گوشیش خودنمایی میکرد لیام برداشت..

-پین من پایینم زود بیا
-اولا سلام بعدم باشه الان میام

اخمی رو صورتش نشست و گوشیو قطع کرد ، مالیک حق نداشت با اون اینجوری صحبت کنه

لیام با قدم هاییی که دست کمی از پرش نداشتن سوار آسانسور شد و پایین رفت سعی کرد خونسردی خودش رو حفظ کنه و هیچانشو نشون نده

زین از پشت شیشه های دودی یه پورشه داشت به لیام نگاه میکرد ولی به خودش زحمت پیاده شدن نداد

مرد دیگه ای ک به نظر میومد راننده باشه سمت لیام اومد و در رو براش باز کرد

لیام نشست و سلامی گفت زین بدون جواب دادن به سلام لیام به راننده گفت که راه بیوفته ،لیام نگاهی به زین انداخت..

اون کت نیلی خوش دوختی پوشیده بود که با شلوار چسب مشکیش و ته ریش هاش هماهنگی داشتن... موهاشو به سمت بالا ژل زده بود و باعث میشد چیزی توی دل لیام پیچ بخوره...

لیام چشمش رو از زین گرفت و سعی کرد بهش فکر نکنه...

توی راه حرف زیادی بینشون تبادل نشده بود و جو سنگین ماشین داشت لیامو اذیت میکرد

خوشبختانه خیابونا خلوت بود و بعد نیم ساعت راننده نگه داشت
لیام از شیشه ماشین بیرون رو نگاه کرد

رستوران لو برناردین Le Bernardin..
گرون ترین رستوران منهتن ..
این زیادی خفن بود.. حتی برای زین مالیک..

زین به لیام گفت پیاده بشه و دنبالش بره

وارد ساختمون شدن و یه پیشخدمت اومد و میزی توی ی گوشه کنج بهشون نشون داد

زین ازش تشکر کرد و صندلی لیام رو عقب کشید تا بشینه..
لیام داشت شاخ در میاورد.. زین مالیک جنتلمن بازی بلد بود...

Heart break livesWhere stories live. Discover now