Part 11: هویت

1.7K 391 52
                                    


با قیافه خواب آلودی که با لبخند کج و کوله رو صورت تضاد مسخره ای ساخته بود به دو مرد رو به روش نگاه میکرد.
ساعت 10 صب بود که هوسوک زنگ زد بهش و گفت که توی کافه هتل منتظرشن.
و حالا اینجا بود، یه تیکه از وافل پرتغال رو تو دهنش چپوند. هیچی از مزش نمیفهمید، فقط صدای جیمین تو سرش اکو میشد:

"باید بیشتر همو ببینیم، باید با هم بخوابیم، بخوابیم، با هم بخوابیم..."

هوسوک کلافه از سکوت نامجون و قیافه مزحکی که تهیونگ به خودش گرفته بود غر زد:
×چته ته؟ چرا این ریختی شدی؟دیشب حموم نرفتی؟موهات داغونه!

تهیونگ لبه سیوشرتش رو بالا کشید و بو کرد، لبخندی زد:
-آره نرفتم، با همین لباس هم خوابیدم چون بوی اونو میده...

هوسوک پوفی کشید و با مشت ضربه نه چندان آرومی به بازوی نامجون زد:
×تو چرا حرف نمیزنی؟ اون برگه های کوفتی رو تا حالا صد بار نخوندی؟

نامجون که انگار از دنیایی دیگه کشیده باشنش بیرون گیج لب زد:
*هان؟عا ببخشید حواسم نبود!

×میشه حرف بزنی؟ !

نامجون سر تکون داد، برگه ها رو مرتب روی میز گذاشت و به امگای رو به روش خیره شد:
*ببین تهیونگ من آزمایشات رو کامل انجام دادم، و خب...هیچ چیز مشکوکی نبود جز عکس سونوگرافیت.
بعد دست کرد توی پوشه زرد رنگ و یه عکس سیاه سفید در آورد:
*ببین این رَحِمه توعه

تهیونگ بی حس به اون عکسی که ازش سر در نمیاورد نگاه کرد:
-خب؟
*این رحم خیلی ضعیفه! چیز عجیبی هم نیست جدیدا خیلی از امگاها اینطور میشن،همش هم به خاطر روش زندگی و تغذیس.

تهیونگ دوباره تکرار کرد:
-خب؟
* من همش دنبال یه نشونه بودم که بفهمم تو یه جهش ژنتیکی داشته باشی، یا چه میدونم دورگه باشی! ولی هیچی نیست! تو یه امگای سالمی که فقط رحمش ضعیفه.

تهیونگ انگار که موضوع براش جالب شده باشه خودشو جلو کشید و پرسید:
-یعنی چی؟ آخه پس..چه جوری میشه؟ من از اون خوشم میاد..از خودش، از فرومون هاش، از اون چشم های قشنگش، یا اون موهای نرمش که حتی نمیتونم تشخیص بدم طلاییه یا نقره ای!

هوسوک زد زیر خنده:
×داری نابود میشی پسر! فک کنم همه اینا به خاطر اینه که اولین کسی بود که باهاش خوابیدی.آره دقیقا همینه. اگه با یه آلفا بخوابی درست میشه.

امگا اخم کرد و به پسر توپید:
-خفه شو من با هیچ آلفایی نمیخوابم!

نامجون سعی کرد جو رو آروم کنه:
*هی پسر این موضوع جسمانی نیست. تو یه امگایی اما به امگاها کشش داری. منم اول جدی نگرفتم ولی آخه کدوم امگایی از بوی فورومون یه امگای دیگه خوشش میاد،اونم یه امگای پسر!؟

پسر دوباره کنجکاو شده بود:
-منظورتو واضح بگو!

*تو مثل پسری می مونی که از مردا خوشش میاد، یا دختری که فقط میتونه با یه دختر بخوابه! منظورمو میفهمی؟ تو مغزت مثل یه آلفاست، در حالی که از لحاظ وضعیت جسمانی، همه چیزت مثل یه امگاست.

‪𝗔𝗹𝗽𝗵𝗮 𝗼𝗿 𝗼𝗺𝗲𝗴𝗮؟Where stories live. Discover now