PART TWENTY SIX | Wrong

801 64 178
                                    

مینسو تمام پرونده ها رو روی هم جمع کرد و بعد چند بار ضربه زدن روی میز شیشه ای جلوش اونارو مرتب روی یک خط مشخص قرارداد.
نگاهش رو بین تهیونگ و جنی منتقل کرد و با صاف کردن صداش و جا به جا شدن روی صندلیش شروع به لب زدن کرد.

"تمام مدرکا و نقض ها توی این پرونده قرار دارن"

گفت و با صدای خشداری صندلیش رو عقب کشید
ورقه رو بین انگشت هاش قرار داد و با متمایل شدن سمت تهیونگ پروندرو تحویلش داد
تهیونگ سرش رو کج کرد و با بهم نزدیک کردن پلکاش با دقت نوشته هارو با مردمک هاش دنبال و مدارکو مطالعه کرد.
قبل اینکه نوشته هارو کامل بخونه با دوباره بلند شدن صدای مینسو نیم نگاهی بهش انداخت و با بی تفاوتی پرونده ی دیگه ای که به سمتش گرفته شده بود رو تحویل گرفت.

"عکس ها..مربوط به جرم هایی که توی کشتی انجام شده"

مینسو گفت و پرونده های باقیموندرو به ترتیب روی هم چید.

"و فیلم هایی که از عمارت ضبط شده"

گفت و بلافاصله بعد تموم شدن حرفش نگاه جنی به سرعت روی دی وی دی هایی که مقابل تهیونگ قرار گرفته بود چرخید .
تهیونگ‌ ناخوداگاه بعد حس کردن سنگینی نگاه جنی روی دی وی دی هایی که بین انگشت هاش قرار گرفته بود، سمتش چرخید و با اخم به بازخورد عجیبی که جنی نشون داده بود خیره شد.
جنی با مردمک های از تعجب گشاد شده چند بار پلک زد و همزمان با شروع شدن دلشوره تهوع اوری توی دلش ، صدای مینسو بار دیگه باعث شد تا مردمک های لرزونش روی نگاه مینسو متمرکز بشه.

"اما رییس...دلیل گرفتن این مدرک ها؟چیه؟"

مینسو گفت و با نگاه کنجکاوش سمت تهیونگ‌ چرخید
نگاه تهیونگ روی نقطه نامعلومی ثابت موند و جوری که ندونه چطوری باید جواب این سوال رو بده شروع به حرکت دادن دندوناش روی هم کرد.

"پول؟"

جه بوم‌ گفت و همونطور که دست به سینه به پشت صندلی چرمش تکیه داده بود با نگاه تمسخر امیزی به مینسو خیره شد

"کی با تو بود؟"

مینسو بی صدا و با حرکت لب هاش گفت جوری که با کامل چرخیدن سمت جه بوم چهرش رو از دید تهیونگ مخفی کنه.
با لبخند مصنوعی سمت تهیونگ برگشت و مدرک هارو توی بغلش جمع کرد.

"بییانه(متاسفم)"

نگاه تهیونگ که تمام این مدت روی مردمک های لرزون جنی ثابت مونده بود سمت مینسو برگشت.
سری تکون داد و همونطور که گوشه کاغذ بین انگشت هاش قرار داشت ، سر انگشت شصت و اشارش رو روی هم کشید تا سطح نازک ورق هارو از هم جدا کنه و نوشته جدیدی رو بخونه.

جنی اب دهنش رو قورت داد و با تلاش در مخفی کردن لرزش صداش سمت تهیونگ برگشت و با لبخندی شروع به حرف زدن کرد

Hai finito le parti pubblicate.

⏰ Ultimo aggiornamento: May 03, 2021 ⏰

Aggiungi questa storia alla tua Biblioteca per ricevere una notifica quando verrà pubblicata la prossima parte!

爱𝖱𝖾𝖽𝖨𝗇𝗄Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora