اخماش و تو هم کشید و قدم هاش و تند تر کرد ،
تهیونگ حق نداشت انقدر عوضی باشه !
استین هودی سفید رنگ رو توی دستاش گرفت و مشت کرد ،
صدای قدم های محکم ولی سبکی از راه روی اخر به گوش میرسید . . .
تند تر تند تر
با دیدن شبیه سیاهی که از راه روی اخر رد شد ،
دویید و سمتش رفت ،...
پسر مو مشکی با قدم های بلندی سمت اتاق مدیریت میرفت
با دیدن پسری که با هودی سفید رنگش از هر وقت دیگه ای خواستنی تر شده بود متوقف شد .
پسر با اخم رو به روش وایساد و دست به سینه چهرش و در نظر گرفت ،....
پسر مو مشکی ابروی سمت چپش و بالا انداخت و با چشم های سردی بهش خیره شد ،
- قصدت ازین کارا چیه ؟
بخاطر من داری کلاس و حذف میکنی ؟
این بچه بازیا چیه !؟
پسرک با صدای حرصی و نفس نفس گفت ، و با چشم های تیز و برنده ای به تهیونگ خیره شد ،
پسر بزرگتر بعد از تک خنده ی عصبیش سرش و تکون داد و توی کمتر از یک ثانیه سرش و نزدیک پسرک برد ،...
حالا نفس های داغ تهیونگ به پوست سفید پسرک برخورد میکردن و کوک احساس میکرد اون نفسا توانایی سوزوندن پوستش و داشتن . . . .
تنش لرز ارومی کرد که از چشم تهیونگ دور نموند . . .
جونگکوک گی نبود ولی از وقتی تهیونگ بهش نزدیک میشد ،
نفساش کشیده تر میشدن و گرما تمام وجودش و میگرفت !
فاصله ی کم بود ..... خیلی زیاد
طوری که پسر کوچیک تر نیاز داشت ز دریایی که بینشون به وجود اومده بیرون بیاد و نفس بکشه ....
اون توی وجود تهیونگ غرق شده بود ،
صدای بم پسر بزرگتر توی گوشش تنین انداخت :
دارم همون کاری و که تو میخوای و میکنم ،
نیشخند پررنگی زد و پسر کوچیک تر تونست دندون نیش سفید و براقش و ببینه ،...
دارم از دانشکده میرم ،
و وقتم و با دخترایی میگذرونم که توی کمتر از سه روز عاشقم میشن ...؟
DU LIEST GERADE
" 𝗦𝗻𝗲𝗲𝗿 | نیشخند "
Romantik، اسنیر ، یا همون نیشخند و ...اوم ، امیدوارم که ازش خوشتون بیاد ، یعنی فک کنم دارم همون چیزیو مینویسم که میخواین ؟ همون چیزی که الان دارین کپشن فیکارو میخونین تا بدونین توش چیه ! William .
