، اسنیر ، یا همون نیشخند
و ...اوم ، امیدوارم که ازش خوشتون بیاد ، یعنی فک کنم دارم همون چیزیو مینویسم که میخواین ؟ همون چیزی که الان دارین کپشن فیکارو میخونین تا بدونین توش چیه !
William .
سوییچ ماشین و به باربارا ، نگهبان جلوی در داد تا شراب های فرانسوی رو برداره و به داخل بیاره ...
دستاش و توی جیبش فرو برد و برای اخرین بار به مدل موهاش توی اینه نگاه کرد ،...
قدم های محکم و اهنگینش و برداشت و جلوی در چوبی ایستاد ،....
خونه از دور برق میزد ، قصر خاندان جئون توی سئول معروف بود ... حالا رنگ طلایی نمای خونه بیشتر تو چشم میزد ،
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
لب هاش و خیس کرد و دکمه ی اول و البته طلایی و براق ایفون و فشار داد ،...
بعد از چند ثانیه صدای قدم های کسی پشت در به گوش رسید و در با صدای ارومی باز شد
پسر مو فندقی سرش و از در خونه بیرون اورد و با دیدن دوست پسر جذابش ساکت شد .
عملا ذهنش قفل کرده بود .....
اون ...اون لعنتی چرا موهاش و این رنگی کرده بود ؟ حق نداشت اینطوری قلب پسر کوچیک تر و ببره ! طبق قوانین بیمارستانی ، هر کسی که با کارش باعث بشه ضربان کسی به عقب بیفته یا دچار تپش قلب بشه ، مجرم شناخته میشه و باید جریمه پرداخت کنه ....
پسر بزرگتر حالا حواسش سمت دیگه ای بود و به سمت چپ خیره شده بود ،... به هیچ عنوان حواسش نبود که مرتکب جرم شده!
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
که متوجه باز شدن در شد ،... به سمت پسر نگاه کرد و تا خواست چیزی بگه ، صداش خفه شد !