🍭Part 17🍭

254 76 20
                                    

_خانم ها و آقایان!به کنفرانس مطبوعاتی بین المللی مخترع معروف کیم تهیونگ خوش اومدین!!ما امروز در پارک المپیک سئول کره جنوبی جمع شدیم تا شاهد همکاری جدید جناب کیم با دکتر جئون برای پروژه شبیه سازی ربات ها از روی انسان ها باشیم.حالا ازشون دعوت میکنیم که برای جواب دادن به سوالاتتون بیان!!

یه زن با موهای بلوند و چشمای آبی روشن تند تند به انگلیسی حرفاشو زد و بعد کمی کنار رفت تا تهیونگ پشت بلندگو وایسه.با ورود تهیونگ صدای جیغ و سوت طرفدارا با صدای فلش دوربینا قاطی شد و نامجون گوشای جین رو گرفت تا یه وقت پرده گوش مجسمه برفیش پاره نشه!!

اون دامبوی منحرف با وجود اینکه فقط یه مخترع بود اما به خاطر اختراعاتش و صد البته چهرش و طرز رفتارش طرفدارای زیادی تو سر تا سر جهان داشت و حالا پروژه جدیدش بیشتر از قبل بقیه رو هیجان زده کرده بود.یه زمانی هم به خاطر محبوبیتش کمپانی های زیادی بهش پیشنهاد همکاری داده بودن اما خب اون علاقه ای به این چیزا نداشت و همشونو رد کرد.

تهیونگ وقتی پشت بلندگو وایساد نیم نگاهی به نامجون انداخت و بعد شروع به صحبت کرد.

تموم طول مدت اون یک ساعتی که تهیونگ و اون دکتر جئون در مورد پروژه بحث میکردن نامجون فقط به حالت چهره تهیونگ خیره شده بود.با توجه به شناختی که از رفیقش داشت میدونست ته دلش از اینکار ناراضیه ولی در عین حال یه موضوعی بی نهایت خوشحالش کرده که باعث شده همچین پروژه ای رو با اون شروع کنه.

دستاشو از شدت حرص مشت کرد و منتظر تموم شدن کنفرانس موند.اون روز همون روز لعنت شده ای بود که جونگ کوک دو بار تو سال های مختلف قلب تهیونگ رو شکونده بود و باعث شده بود تهیونگ تبدیل بشه به یه ربات انسان نما که به جز مواقع خاصی همیشه در حال لبخند زدن و خندوندن بقیس!نمیتونست تو همچین روزی خیلی به تهیونگ سخت بگیره اما در عین حال نمیتونست بذاره همچین بلایی سر خودش بیاره!!

از صبح که جین رو بیرون آورده بود و تو پارک المپیک گردونده بودش تا الان ذهنش درگیر این بود که اونا چه وعده ای به رفیقش دادن که باعث شده با همچین چیزی موافقت کنه.اما هنوزم به نتیجه ای نرسیده بود و ترجیح میداد از خودش بپرسه.

با تموم شدن کنفرانس و رفتن خبرنگارا و طرفدارا،بی توجه به بادیگاردایی که میخواستن جلوشو بگیرن سمت تهیونگ رفت و با صدای نسبتا بلندی گفت:«هی تهیونگ!!»

تهیونگ با شنیدن صدای رفیق یخیش چرخید و وقتی اونو با جین دید لبخندی زد و با اشارش از بادیگاردا خواست تا کنار برن.

بادیگاردا کنار رفتن و نامجون همونطور که دست جین رو میکشید سمت تهیونگ رفت.دهنشو باز کرد و خواست حرفی بزنه که متوجه جمعیت اطرافشون شد.اخمی کرد و با جدیت گفت:«اینجا نمیشه»و با کشیدن دست تهیونگ سمت اتاق پشت صحنه رفتن که در حقیقت اتاق استراحت کارمندای پارک بود.

It's Not Possible S2:Colorful Candy(BTS)[Full]Where stories live. Discover now