من عاشق ی هیولا شدم

80 15 0
                                    

۳
صبح چانیول با خیال آسوده از خواب پاشد وقتی بیدار شد هنوز هوا تاریک بود پس بدون اینکه ب ساعت نگاه کنه یکم دیگه گرفت خوابید  بعد از چند ساعت ک گوشیش زنگ خورد بیدار شدلای چشماش رو باز کرد گوشیش رو برداشت و جواب داد
-بله
؛هیونگ کجایی
-اتاقم چرا
؛هیونگ پس چرا کلاسای صبحت رو نیومدی؟!
-چی میگی سهونا هنوز ک صبح نشده الان آماده میشم میام
؛هیونگ مستی؟!!!
-چراااا
؛ساعت یک ظهره بعد میگی هنوز صبح نشده🤔😳😳
-چی میگییییییی
چانیول زود آباژور کنار تختش رو روشن کرد و ب ساعت رو عسلیش نگاه کرد ک ساعت یک رو نشون میداد ینی چی چطور ممکنه پس چرا هوا هنوز تاریکه با نگاه کردن ب اتاق  خون تو رگاش یخ بست این دیگه اخرشه اون هیولا
؛هیونگ حالا نگران نباش بیا نهار بخوریم بعدش کلاسای بعد ظهرت رو برو باشه  منتظرتم زود بیا
-باشه
داشت  دیوونه میشد اون هیولای کوچولو چنان پرده ای ب دور تا دور تختش بسته بود ک از پتو هم کلفت تر بود مگه میشد با این حجم از پرده نور بیاد داخل لعنتی رسما اولین کلاساش رو ب فاک داده بود اون کوچولو دیگه بسش بود باید تلافیش در می اورد ک در باز شد و قامت دردسرش پیداشد
.اوه غولی بیدار شدی راستش نگرانت شدم چرا کلاساتو نیومدی🤔😂
-بیدار نشدم خواب موندم با دندون قروچه گفت
.ینی چی خواب موندی مگه میشه اخه چ بد امروز کلی تکلیف داشتیم
-بک میشه خفه شی سرم درد میکنه
.متاسفم من واقعا متاسفم میخوای برات قرص بیارم هومممم
واقعا سرم درد میکرد مثه اینکه این هیولام نمی خواست بگه تقصیر اونه تازه داشت برام دل میسوزوند وقتی لباشو غنچه کرد و گفت برام قرص بیاره خر شدم(هرکی ام بود خر میشد با اون نگاه )پس اوهومی گفتم و خواستم این یه دفعه رو هم بی خیالش شم
.باشه تو برو دوش بگیر من برات میارم قرص و بخورش زود خوب میشی بعد ظهر پروژه داریم نباید کلافه باشی
-باشه باشه
.میرم نهار بخورم چیزی برات بگیرم غولی؟!!!
چرا همش بهم میگی غولی اه لعنتی اینجور حرف زدنش داره سردردم رو بیشتر میکنه
-ن بعدا میخورم
.اخه با شکم خالی قرص خوردن
-من عادت دارم بک مرسی ک نگرانمی تو برو منم میام
قرص براش گذاشتم و رفتم بیرون نگران هه اوه غولی خیلی ساده و دل رحمی چطور قضیه یه پرده رو نگفتی😂😂😂😂
داشتم میرفتم نهارهوری دانشگاه ک سهون و لوهان رو دیدم رفتم پیششون نشستم
.سلام
؛سلام
/سلاممم بکی
.اوه لوهانی چرا کیفت کوکه ؟!
نکنه بلاخره دادی هوممم
/یااااااا
؛بک تو چرا اینقد شادو شنگولی ؟!
.وای بچه ها قراره ی بمب بترکه امروز😂😂😂😈😈😈😈
سهون و لوهان ب هم نگاه کردن و برای اون بیچاک بازی کثیف بک شده بود دعا کردن ک  در این میان چانیول اومد پیششون
-سلام بچه ها
سلام  همگی با هم سلام کردن بهش
؛هیونگ  چرا قیافه ات اینجوریه
-چجوری
؛انگار کشتیات غرق شدن ولی بازم چشات میخنده
-اه خواب موندم ب خاطر اونه سردرد داشتم
؛خواب موندی تو پارک چانیولللل
.چیه مگه آدم خواب میمونه دیگه
؛ اره ولی هیونگ هیچ وقت هیچ وقت خواب نمونده
-اه سهونا بسه
.بار اولش شد خب😂😂😂
/بک 
لوهان با لحنی جدی صداش کرد
.جانم لولو
/تو چرا اینقد خوش حالی؟!
؛اره منم داشتم همینو میپرسیدم  اون بمب ک میگفتی
-اییییییی شت
.چی شده غولی؟! خوبی؟!!!😊😊
؛هیونگ چی شده
-ای لعنتی انگار تو شکمم جنگ جهانیه
. فولی گفتم بارشکم خالی قرص نخور
لوهان و سهون بهم نگاه کردن و شده بودن علامت سوال
/بک تو بهش قرص دادی
؛اونم با شکم خالیی
تقصیر اون نیس خودم خوردم سرم خیلی درد میکرد خب اونم بهم قرص داد
.متاسفم باید برات چیزی می آوردم ک بیشتر کار میکرد  تکه ی اخرش و اروم گفت طوری ک کسی نشنوه
-اخ اخ دلم بچه ها من باید برم دستشویی
بعد جوری رفت ک انگار هیچ وقت اونجا نبوده
؛چش بود
/بیچاره غرق عرق بود
.😂😂😂😈😈😈😈😈😈😈😈😈اخ دلم لعنتی الانه بمبم بترکه
یک
دو
سه
بعد صدای تعداد زیادی دختر بلند شد ک داشتن بالا می آوردن و یکی یکی فحش میدادن سهون و لوهان و بقیه نگاشون ب اونا بود ک یکی نزدیکشون شد و گفت
«اوه بچه ها فک کنم دوستتون دیشب ی هیولا خورده بوی گندش کل سرویس رو گرفته اه اه بعد عوق زد و از اونجا دور شد ؛بکککککک
.بله
؛کار توئه
/بکی چیکارش کردی
.خب فک کنم فقط ی کوچولو اذیت
؛بک
.شونه ای بالا انداخت و گفت بیخیال بچه ها بعدش بلند شد و گفت بریم
هرسه رفتن ب سمت دوست فلک دیده اشون
چانیول
نمی دونم چم شده بود شکمم داشت در می اومد اسهال همینو کم داشتم
ابروم رفت با فاجعه یی ک تو سرویس ب وجود اوردم
با اومدن پسرا سرم رو بلند کردم  وبهشون لبخند زدم
؛هیونگ چرا اینجوری شدی خو
.اه چ بوی بدییی
/بکیییییی
.چیه خو بوی گند میده
-اه اه  برید لطفا
؛هیونگ چی شده  چرا گرفته ای
-میخوام حموم کنم
.تو حموم من نه
؛چیییی
/چی
.خب نمیشه
-چراااا  اونوقت مگه اتاق منم نیست
.هست ولی  دیگه نیست😍
بعد ب چانیول نزدیک شد 
اوه غولی دیدی کی کوچولوئه بعد چشمکی زد و دور شد

چانیول 
هاج و واج ب در نگاه میکرد  الان چیشد ینی بک  بیرونش کرد بک مهربون صبح
بک برگشت وگفت
.راسش اینبار وقتی قرص گرفتی اول بدون مال چیه بعد بخور
چان هنگ کرد ینی بک بهش قرص اشتباه داده بود اونم قرص اسهال
-میکشمت بیوووووون
میکشمتتتتتتتتتتتتتتت
.اوه بمب دود شد رفت هوا😂😂😂😂

هیولای خوشگلWhere stories live. Discover now