𝗣𝗮𝗿𝘁 𝟕°

806 143 87
                                    

همه دور میز نشسته بودن و فلیکس با دیدن نیکی یکم شوکه شد.
چیزی نگفت و برخلاف همیشه که سرد و خشک بود این سری با لبخند کنار جیسونگ نشست.

+چی میخوری جیسونگی؟

جیسونگ که از توجه دوباره دوستش اونم بعد دو سال شوکه شده بود، با کمی شوک و البته لبخند بر لب گفت:

×هرچی تو میخوری

+یح خودشه

+مثل همیشه مهربون و دوست داشتنی

+میزاری فلیکسی خودش انتخاب کنه که سنجاب کوچولومون چی بخوره

جیسونگ که از دیدن این روی کیوت دوستش احساساتی شده بود گفت:

×چون جوجه کوچولومون رو خیلی دوست دارم میزارم خودش انتخاب کنه

فلیکس با لبخندی که دندوناش مشخص میشدن بشقاب رو جلوی جیسونگ گذاشت و جیسونگ هم متقابلا لبخندی تحویلش داد.
میدونست که دیر یا زود دوباره مثل قبل میشن و فلیکس میشه همون فلیکس قبلی!
لینو دوست داشت با فلیکس حرف بزنه ولی نمی‌دونست چی بگه.
از طرفی هم می‌ترسید چیزی بگه و بهش بربخوره و بشه اون فلیکس رو اعصاب.
تا اینکه اون پسر خودش دست به کار شد و گفت:

+بهت افتخار میکنم لینو...

+که مثل همیشه خاص عمل کردی و بلوند نکردی

لینو تک خنده ای زد و گفت:

×میدونی که من از بقیه بالا ترم.. پس نباید مثل اونا باشم

+بله بله.. شما درست میفرمایید

+ولی دوست پسرت عزیزتون هم بلوند کردن

×جیسونگ شخصا خاصه

+صحیح.. امشب اطراف اتاقشون نپلکید که صداهای خوبی نمی‌شوید..

لینو نیشخندی زد و جیسونگ اخم کیوتی کرد.
هانسه با تردید پرسید:

×اومدی که بمونی فلیکس؟

چنگال توی دست فلیکس با صدای بدی روی زمین افتاد و سکوتی برقرار شد.
با خجالت برش داشت و با صدای آرومی گفت:

+عام خب..

+شاید ی سفر کوتاه داشته باشم

+دو سال زمان زیادیه

+و منم هیچ کاری نکردم تو این دو سال فقط..

وقتش بود که بگه چقدر دوسشون داره.!

×فقط؟

+به جز... اینکه این دو سال همش توی تاریکی دنبالتون بودم..

+میترسیدم اتفاقی براتون بیوفته

+و خب.. شاید میتونستم کمکتون کنم؟

تمام افراد توی سالن، حتی نیکی از حرفای فلیکس احساساتی شدن و سونو فکر می‌کرد که الگوش واقعا بی نظیره!
هانسه به خودش اومد و گفت:

𝗠𝗮𝗳𝗶𝗮 𝘃𝗶𝗰𝘁𝗼𝗿𝘆°(𝗠𝗜𝗧𝗠 𝗦𝗲𝗮𝘀𝗼𝗻²)Where stories live. Discover now