همه دور میز نشسته بودن و فلیکس با دیدن نیکی یکم شوکه شد.
چیزی نگفت و برخلاف همیشه که سرد و خشک بود این سری با لبخند کنار جیسونگ نشست.+چی میخوری جیسونگی؟
جیسونگ که از توجه دوباره دوستش اونم بعد دو سال شوکه شده بود، با کمی شوک و البته لبخند بر لب گفت:
×هرچی تو میخوری
+یح خودشه
+مثل همیشه مهربون و دوست داشتنی
+میزاری فلیکسی خودش انتخاب کنه که سنجاب کوچولومون چی بخوره
جیسونگ که از دیدن این روی کیوت دوستش احساساتی شده بود گفت:
×چون جوجه کوچولومون رو خیلی دوست دارم میزارم خودش انتخاب کنه
فلیکس با لبخندی که دندوناش مشخص میشدن بشقاب رو جلوی جیسونگ گذاشت و جیسونگ هم متقابلا لبخندی تحویلش داد.
میدونست که دیر یا زود دوباره مثل قبل میشن و فلیکس میشه همون فلیکس قبلی!
لینو دوست داشت با فلیکس حرف بزنه ولی نمیدونست چی بگه.
از طرفی هم میترسید چیزی بگه و بهش بربخوره و بشه اون فلیکس رو اعصاب.
تا اینکه اون پسر خودش دست به کار شد و گفت:+بهت افتخار میکنم لینو...
+که مثل همیشه خاص عمل کردی و بلوند نکردی
لینو تک خنده ای زد و گفت:
×میدونی که من از بقیه بالا ترم.. پس نباید مثل اونا باشم
+بله بله.. شما درست میفرمایید
+ولی دوست پسرت عزیزتون هم بلوند کردن
×جیسونگ شخصا خاصه
+صحیح.. امشب اطراف اتاقشون نپلکید که صداهای خوبی نمیشوید..
لینو نیشخندی زد و جیسونگ اخم کیوتی کرد.
هانسه با تردید پرسید:×اومدی که بمونی فلیکس؟
چنگال توی دست فلیکس با صدای بدی روی زمین افتاد و سکوتی برقرار شد.
با خجالت برش داشت و با صدای آرومی گفت:+عام خب..
+شاید ی سفر کوتاه داشته باشم
+دو سال زمان زیادیه
+و منم هیچ کاری نکردم تو این دو سال فقط..
وقتش بود که بگه چقدر دوسشون داره.!
×فقط؟
+به جز... اینکه این دو سال همش توی تاریکی دنبالتون بودم..
+میترسیدم اتفاقی براتون بیوفته
+و خب.. شاید میتونستم کمکتون کنم؟
تمام افراد توی سالن، حتی نیکی از حرفای فلیکس احساساتی شدن و سونو فکر میکرد که الگوش واقعا بی نظیره!
هانسه به خودش اومد و گفت:
![](https://img.wattpad.com/cover/274853485-288-k154207.jpg)
YOU ARE READING
𝗠𝗮𝗳𝗶𝗮 𝘃𝗶𝗰𝘁𝗼𝗿𝘆°(𝗠𝗜𝗧𝗠 𝗦𝗲𝗮𝘀𝗼𝗻²)
Fanfiction•𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱• •𝗖𝘂𝗽𝗹𝗲=𝗛𝘆𝘂𝗻𝗹𝗶𝘅• •𝗚𝗮𝗻𝗲𝗿=𝗦𝗺𝘂𝘁_𝗠𝗮𝗳𝗶𝗮• •••••••••••••••••••••••••••••••• •اون متفاوت تر از قبل برگشته°• •••••••••••••••••••••••••••••••• •هیچکس به جز دوست پسر سابقش خبر نداره که فلیکس هنوز زندس!•