چشاشو از صدای شکستنه ظرف باز کرد و نگاهه گیجی به دور و ورش انداخت
+فاک آخ
صدای آخ و اوخ از طبقه ی پایین میومد ، ولی بی اهمیت بهشون غلت زد ، پلکاشو رو هم گذاشت و دوباره خوابید
در باز شد و یه کصخله خیلی خوشحال با دسته خونی وارد شد
+جونگکوکا....صبحونه اوردم واست پااااشو
ولی انگاری چیزی نمیتونست بیدارش کنه...تهیونگ به فکره اینکه اگه موفق بشه مخشو بزنه و باهم باشن هر روز باید بیدارش کنه و صبحا باهم صبحانه بخورن ، کصخندی زد
+پاشوووو کلی جون کندم درست کردن اینارو
(فلش بک ۱ ساعت پیش)
_خب...
_آها آرد و شکر و کره؟
_آها آها
_نمک نمیخواد؟
_مامان گند نزنم یه موقع
_باشه باشه عکسشو میفرستم
_مرسی به دادم رسیدی
_آره مامان خیلی کیوته
_صدای چوعه؟ وای خیلی زر میزنه بهش بگو خفه شه
_کراش زده؟ رو بچه ممتازه کلاسشون؟ گه خورده
_نه والا هلم داد امتحان کردم
_روغن میخواست گفتی؟
_آهاااا
_قربونت برم باشه خدافظ
(پایان فلش بک)
+خب...خیلیم سخت نبود ولی بازم نصفی از جونمو دادم پاش
بدونه اینکه برگرده هومی کشید و بینیشو چین داد
+خب پس پروژه ی بزرگیه بیدار کردنت
از زیره کمرش گرفت نشوندش ، چشاش نیمه باز شدن کلش کج شد و دوباره چشاشو بست+کامانننن بیدار شو تروخدا ببین وافلا سرد شدن
_وا...فل؟
با صدای خواب آلودی گفت
+آره با شیرموزززز ، توت فرنگی ، بلوبری ، بقیش سیکرته باز کن چشاتو ببین
با شنیدنه شیرموز چشاشو باز کرد و خیره به بشقاب موند
_همش کاره خودته؟؟
+اوهومتهیونگ به موهای شلخته ی کوک زل زد ، داشت فکر میکرد چرا توی فیلما وقتی طرف واسه پارتنرش صبحانه میاره روی تخت پارتنرش خیلی رویایی بلند میشه و لبخند میزنه بعدشم بوسش میکنه و میگه
"عاشقتم عزیزم ممنونم"
و طرفم وقتی داره به عشقش نگاه میکنه فکر میکنه پارتنرش چجوری سره صبحم شبیهه فرشته هاست...+اینطور که معلومه زندگیه واقعی خیلی با فیلما فرق داره...
کوک همینجور که وافلارو با بیکنا میچپوند تو دهنش و روش شیرموز میخورد گفت :
چرا؟!
+اوه ، هیچی بیخیال...خوب شده؟؟
_آره....خوبه تقریبا
+دیشب باز شیرموز خوردی نه؟
_اره ولی ۳ تا مونده بود....همونارو خوردم
لبخندی زدو به بشقابی که به سرعت در حاله خالی شدن بود نگاه کرد
+آره معلوم بود ۳ تا بطریه مچاله شده توی سطله آشغال...
ریز خندید و سینیه خالی رو گذاشت روی پاتختی
_اوه دستت
+نه اوکیه یکم بریده
_ب..باشه
YOU ARE READING
𝐒𝐨𝐟𝐭 𝐒𝐧𝐨𝐰
Fanfiction[سافت اسنو🌨] تهیونگ : تو خیلی گوگولی ای جونگکوک : چی؟ تهیونگ : مثله برف ، گوگولی ، سافت و سفید... . . . چی میشه اگر کوک وقتی لایوه تهیونگ رو که مثله خودش بلاگره اینستاست ببینه؟ ژانر : کریسمسی - اینستگرام - رومنس - اسمات - انتخابی - کمدی - چت پایان...