حوله ی شیطانی

1.3K 227 61
                                    

چشاشو از صدای شکستنه ظرف باز کرد و نگاهه گیجی به دور و ورش انداخت

+فاک آخ

صدای آخ و اوخ از طبقه ی پایین میومد ، ولی بی اهمیت بهشون غلت زد ، پلکاشو رو هم گذاشت و دوباره خوابید

در باز شد و یه کصخله خیلی خوشحال با دسته خونی وارد شد
+جونگکوکا....صبحونه اوردم واست پااااشو
ولی انگاری چیزی نمیتونست بیدارش کنه...

تهیونگ به فکره اینکه اگه موفق بشه مخشو بزنه و باهم باشن هر روز باید بیدارش کنه و صبحا باهم صبحانه بخورن ، کصخندی زد

+پاشوووو کلی جون کندم درست کردن اینارو

(فلش بک ۱ ساعت پیش)

_خب...

_آها آرد و شکر و کره؟

_آها آها

_نمک نمیخواد؟

_مامان گند نزنم یه موقع

_باشه باشه عکسشو میفرستم

_مرسی به دادم رسیدی

_آره مامان خیلی کیوته

_صدای چوعه؟ وای خیلی زر میزنه بهش بگو خفه شه

_کراش زده؟ رو بچه ممتازه کلاسشون؟ گه خورده

_نه والا هلم داد امتحان کردم

_روغن میخواست گفتی؟

_آهاااا

_قربونت برم باشه خدافظ

(پایان فلش بک)

+خب...خیلیم سخت نبود ولی بازم نصفی از جونمو دادم پاش

بدونه اینکه برگرده هومی کشید و بینیشو چین داد
+خب پس پروژه ی بزرگیه بیدار کردنت
از زیره کمرش گرفت نشوندش ، چشاش نیمه باز شدن کلش کج شد و دوباره چشاشو بست

+کامانننن بیدار شو تروخدا ببین وافلا سرد شدن
_وا...فل؟
با صدای خواب آلودی گفت
+آره با شیرموزززز ، توت فرنگی ، بلوبری ، بقیش سیکرته باز کن چشاتو ببین
با شنیدنه شیرموز چشاشو باز کرد و خیره به بشقاب موند
_همش کاره خودته؟؟
+اوهوم

تهیونگ به موهای شلخته ی کوک زل زد ، داشت فکر میکرد چرا توی فیلما وقتی طرف واسه پارتنرش صبحانه میاره روی تخت پارتنرش خیلی رویایی بلند میشه و لبخند میزنه بعدشم بوسش میکنه و میگه
"عاشقتم عزیزم ممنونم"
و طرفم وقتی داره به عشقش نگاه میکنه فکر میکنه پارتنرش چجوری سره صبحم شبیهه فرشته هاست...

+اینطور که معلومه زندگیه واقعی خیلی با فیلما فرق داره...

کوک همینجور که وافلارو با بیکنا میچپوند تو دهنش و روش شیرموز میخورد گفت :
چرا؟!
+اوه ، هیچی بیخیال...خوب شده؟؟
_آره....خوبه تقریبا
+دیشب باز شیرموز خوردی نه؟
_اره ولی ۳ تا مونده بود....همونارو خوردم
لبخندی زدو به بشقابی که به سرعت در حاله خالی شدن بود نگاه کرد
+آره معلوم بود ۳ تا بطریه مچاله شده توی سطله آشغال...
ریز خندید و سینیه خالی رو گذاشت روی پاتختی
_اوه دستت
+نه اوکیه یکم بریده
_ب..باشه

𝐒𝐨𝐟𝐭 𝐒𝐧𝐨𝐰 Where stories live. Discover now