⇊قسمتــی از فیک
-پس همین الان منو بکش!
+مُ؟!...(چی؟!)
-گفتم همین الان منو بکش!
من که به هر حال انگیزه ای واسه این زندگی رقت انگیز ندارم.
می تونی منو بکشی و همینجا خاکم کنی!
همونجا توی اون باغچه گل سرخ.
حداقل جایی که خاک میشم برخلاف زندگیه فلاکت بار...
سوآ دیگه داشت از ترس جون میداد. محکم دستاشو رو دهنش گذاشته بود تا جیغ نکشه. اون سربازا تعدادشون بیشتر از اونا بود، یعنی جیمین و دو تا نگهبانش میتونستن از پسشون بر بیان؟ دیگه به چند قدمی اونا رسیده بودن، جیمین شمشیر رو تو مشتش سفت کرد و خواست از پشت دیوار بیرون بیاد که...
~اونجا چه خبره؟
همه با تعجب داشتن فکر میکردن اون صدای آشنا برای کیه ؟ با صدای دور شدن قدم های اون سربازا، جیمین چشماشو از روی آسودگی بست و نفسشو بیرون فرستاد. با دقت به حرفای سربازای بویو که به سرعت سمت اون صدا میرفتن گوش میداد.
* قربان!
-دارین چکار میکنید؟
*شیلا ما رو گول زده و شاهزاده واقعی رو اینجا نفرستاده ، همه فرستاده های شیلا الان فرار کردن داریم دنبالشون میگردیم. چند نفر خیلی مشکوک بودن از اون سمت رفتن. می خواستیم بررسیشون کنیم.
مرد به جایی که سرباز اشاره کرده بود نگاهی انداخت و گفت:
*نمیخواد من دارم اون سمت میرم خودم یه نگاهی میندازم. شما برید جاهای دیگه رو جست و جو کنید.
سربازا بدون هیچ مخالفتی قبول کردن و از اونجا دور شدن. اما الان سوآ باید خوشحال میبود یا ناراحت؟ اونا رفته بودن، اما هنوزم یه نفر میخواست دنبالشون بیاد. اما نه. اون یه نفر نبود، چند نفر بودن! صدای پاهایی که بهشون نزدیک میشدن، حداقل برای ده نفر بود! جیمین دوباره به سربازاش آماده باش داده بود. توی لحظه ای که صدای پاها واضح تر از هر زمان دیگه ای شنیده میشد، اومد بیرون و شمشیرش رو روی گردن مرد روبروش گذاشت! اما اون مرد هم دقیقا همین کارو کرده بود و حالا اون دو نفر روبروی هم ایستاده بودن و شمشیرهاشون، گردن های همدیگه آذار میداد. جیمین شُکه به صورت مرد مقابلش نگاه میکرد که با دیدن کسی که از پشت سرش بیرون میومد بیشتر متعجب شد!
~کافیه فرمانده کیم برو کنار.
نامجون فورا شمشیرش رو پایین آورد و اجازه داد جونگ کوک بیاد جلوتر. حالا سوآ هم میتونست چهره کوک رو ببینه. صورتی که تو این مدت هیچوقت اینقدر جدی به نظر نمیرسید.
*کوک رو در این صحنه ببینید و به دیار باقی بشتابید.
Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.