e🥀2-و‌عشقی‌که‌به‌یکباره‌تموم‌زندگیت‌میشه

1.1K 255 109
                                    

یعنی اون

اون وانگ ییبو بود ؟
اما چه بلایی سرش اومده ؟

کی اون رو به این روز انداخته ؟

نگاهمو به در اتاقی دادم که اون داخلش بستری بود

حال اون خوب میشه...

آره خوب میشه...

~میتونید برید...

بازجویی...
حرف...
دلیل...
دیگه هیچی برای من اهمیت نداره...
من خسته ام
ولی لبخند میزنم
من به انتها رسیدم ولی میخندم
من مرده ام ، ولی نفس میکشم

**تو اینجا چکار می‌کنی؟

نگاهم و به هاوکسوان همکار و بهترین رفیقم دادم

**از داداشت شنیدم داری میری ، ولی بیخبر ؟
+خسته ام
**ولی واقعا ییبو چیزیه برای خودشو

من تنها دیشب دیدمش
اونم با سر و وضع خونی
اونقدر تاریک بود که حتی تصویر ماتی ازش دارم

-میدونی که به این چیزا اهمیت نمیدم

نگاهمو به منظره پشت پنجره دادم

**فکر کنم میدونم کی این بلا رو سرش آورده

اون از چی حرف میزد ؟

**یانگزی

چی؟
پرستار بخش؟

+منظورت چیه ؟

به چهره هاوکسوان نگاه کردم

**نگو که خبر نداری

با چهره ای که معلوم بود چیزی نمی‌دونم نگاهش کردم

**اون از بچگی همکلاس وانگ ییبو و یک دل نه صد دل عاشقش بوده ولی وقتی به وانگ ییبو میگه ، اون ردش می‌کنه
+خب این دلیل نمیشه که اون اینکارو کرده باشـ...
**صبر کن بگم ، اون زمان دانشجویی جواب رد می‌شنوه و افسرده میشه ولی درسشو میخونه

اینکه تونسته خودشو حفظ کنه قابل ستایشه

**و بالاخره اینجا به عنوان پرستار استخدام میشه و عاشق پزشک مهربون و خوش قلب اینجا ، عاشق تو میشه

چی ؟
اون داره چی میگه ؟

+از چی حرف میزنی ؟
**همه میدونن ژان ، اون عاشقِ توئه پس وقتی می‌فهمه نامزد وانگ ییبو شدی قیافش واقعا دیدنی میشه...
+چه طور میتونی اینقدر راحت راجب یه آدم حرف بزنی ؟
**خودت بهش فکر کن ، وقتی عاشق دو نفر باشی و اون دونفر یهو باهم نامزد بشن تو چه عکس العملی داری ؟ اونم وقتی هیچی تو این عاشقی به تو نماسیده؟

خندیدم
تموم دلایل و منطق هاش مثل خودش دور از منطقه
یعنی این آخرین باریه که میبینمش؟

+تو دنیا رو جهنم میبینی
**برای شیطان همه جا جهنمه...

آره
اون همیشه همینجوریه
غمگین خندیدم و ضربه آرومی به شونه اش زدم

🥀Can you be for me?/میشــه‌بـرای‌مــن‌باشــی؟🥀Where stories live. Discover now