پارت 17

1.2K 184 39
                                    

کفتر کاکل به سر های های 😂👈 وقتی رایتر زده به سرش

# انجام شد قربان

& خوبه ، پسره رو برام بیارین

_____________________________________________

_ یونگی _

+ فاااک

دویدم سمت جونگکوک دستشو دنبال خودم کشیدم

_ چتهههه مگه نمیخواستیم لی چن ببینیم

+ هیچی نگو بدو ، وقت نداریم

در ماشین یونگی باز کردن پریدن توی ماشین

_ یونگی چه مرگته تو ...

ماشین روشن کرد دنده عقب گرفت

+ باید سریع بریم احمق ، تهیونگ .... توی خطره

نفس پسر روبروش گرفت

_ خدا لعنتت کنه یونگی

جونگکوک گوشیشو بیرون کشید تماس گرفت

با بوق دوم صدای خواب الود تهیونگ توی گوشی پیچید

_ تهیونگ ... عشقم ، برو قربونت برم یه جایی خودت قایم کن صدا نده بیرون نیا در رو هم باز نکن تا برسم

& کُو....

_ هیش عزیزم هیش دورت بگردم برو قربونت شم

& ب.ب.باژه

با عجز نالید : افرین شیشه عمر من

& تق تق تق ..... صدای در خونه

_ فااااااااااک یووووووونگی تندددددد برووووونننننن

با استرس فرمون ماشین توی دستش فشار داد ، لعنت بهش چجوری اینقدر بی دقت عمل کرده بودن ؟

با دیدن ساختمان بلند اپارتمان جونگکوک توی خیابون پیچیدم هنوز ماشین نایستاده بود جونگکوک در ماشین باز کرد خودشو پرت کرد پایین

اگه من احمق به این بچه زنگ نزده بودم اینجور نمیشد اگه اتفاقی بیفته هیچوقت خودمو نمیبخشم

ماشین پارک کردم سمت پله ها دویدم در خونه باز بود نفس عمیقی کشیدم

به جونگکوک نگاه کردم که تهیونگ محکم توی بغلش کشیده بود دستش خونی بود

وات د فاک چیشده

سریع سمتشون دویدم

+ چیشده این خون چیه

_ خون منه نترس هیونگ ، تهیونگم خوبه ، خوبه

اشکای جونگکوک روی گونه هاش جاری شد محکم تر بغلش کرد

دستا خونیشو دو طرف صورت پسرکش گذاشت صورتشو بوسه بارون کرد

_ نترس پیشی من ! اروم باش هیچی نیست من اینجام

Mine1 |KookV|Where stories live. Discover now