Pretty lies

105 27 27
                                    


دروغ...

دروغ راجب حقیقت هایی که وجود نداشتند ؟؟
شکست هایی که هرگز اتفاق نیوفتادند ؟
و انسان هایی که سایه ای بیش نبودند ؟
خب این دروغ نیست !

امید هایی که هرگز شروع به جوانه زدن نکرده بودند باز هم خشک و خشک تر میشوند و ته همه این ماجراها

شکستن آدمیست بی گناه تر از برگ گل...
******

صورتم شروع کرد به سوختن...

و جای پنجه های دست یک ناپدری که بر فرض خود داشت از گناهکار بودن فرزندی که حتی فرزندش هم نبود جلو گیری میکرد و مادری که هیچ کاری نتوانست انجام دهد...

«12 سال قبل »

بوی گل همه جا پخش شده بود . پشت گلفروشی خانم اسمیت! همون جایی که کار میکردی و من به عنوان بهترین دوستت همیشه بهت سر میزدم .

دوست ؟ خب دوست پسر همون دوسته دیگه نه ؟

****

_دوستت دارم لویی
+من بیشتر

و ته حرف هامون برق کوچیکی ته چشم های فندقیت درخشید .

___رابرتتتتتت!

-من باید برم سرکارم

+ولی ! قبلش باید چیکار کنی ؟

لبخند کوچیکی روی لب هات نشست تا چال گونت بیشتر معلوم بشه
سرتو جلو آوردی و قسم میخورم لب هاتو از تموم زندگیم بیشتر میخواستم . فقط چند سانت تا رسیدن به هم فاصله داشتیم .

و صدای شکستن گلدون ...

___اوه خدای من ! شماها دارین چه غلطی میکنین؟

خب اره اونجا شروع جدایی از عشقی شد که حق هردومون بود .
5 نوامبر ساعت 7:53 دقیقه بعد از ظهر
بعد از دوماه دوری از تو
_دوستدار تو لویی ویلیام تاملینسون

***
pov: louis
میدونی من واقعا براش نامه نوشتم . آخرین حرفامو میخواستم همیشه کنارش داشته باشه .
آم کوین من یچیزیو فهمیدم، آسمونم دقیقا مثل زندگی من تاریکه یا شایدم زندگیم مثل آسمون تاریکه ! نمیدونم ولی خب فهمیدی چی
میگم دیگه ؟ اوضاع خیلی خرابه.

_ 1 , 2 , 3 , 4 , 5 , ... ,1276
راستی
کوین ! بنظرت واقعا چند تا ستاره تو آسمونه ؟
بنظرت مارو میبینن ؟ بنظرت موقع اشک ریختنم منو دیدن ؟
یا موقعی که بهم گفتش چندش ؟ منو دیدن ؟

کوین ؟؟!

عااا راستی ! تو نمیتونی جوابمو بدی ،خیلی خب اشکال نداره من عوض توهم حرف میزنم . بدت که نمیاد ؟ هوم ؟

خوبه که بدت نمیاد ! خیلی خوبه .

عام کوین یچیز دیگم بگم ؟

خب میگم !
ببین من الان دیگه شونزده سالم تموم شده ولی اون گفت نباید چندش باشم ولی من چندش نیستم من فقط عاشق شدم.

بهم گفت حق ندارم دیگه تنها بیرون برم ! تازه گفت حق ندارم نزدیک هیچ پسری بشم چون ممکنه بهشون دست بزنم و اختیار خودمو ندارم و خطرناکم.

کوین!
من چندشم ؟ من فقط عاشق شدم، اما اون بهم گفت چندش .

پس چرا وقتی خودش از جوانا خوشش اومد چندش نبود ؟ اون از کنار هر زنی رد میشه لمسش میکنه؟ به هر زنی که کنارشه چشم داره؟ یعنی اون اختیار خودشو نداره که اینجوری راجبم حرف میزنه؟یا فقط بخاطر اینکه اون ی پسر بود من چندش شدم ؟

کوین من فقط تنها گناهی که کردم این بود که عاشق ی پسر شدم بخاطرش همه چیز رو از دست دادم. خیلی درد داره . دقیقا وقتی فکر کردم دارم دوباره هرچیزی که شکسته بود رو میسازم همه چیز خراب شد .
دارم خودمم با چیزایی که پشتم خراب شدن سقوط میکنم.
فکر کنم سقوط کردن درد داره. اگه این اتفاقایی که الان افتاده اسمش بشه سقوط. فکر کنم میتونم بگم درد دارم.

ولی میتونم تحمل کنمشون. نه؟
فکر کنم هنوزم قوی ام. قوی ام دیگه؟ نه؟

آم اینی که داره تو چشمام جمع میشه اشکه ؟ این اشک نیستا ! من هیچ وقت گریه نمیکنم ! باور کن !

فقط، فقط، حس میکنم یچیزی رفته تو چشمام !

میشه سرتو اونوری کنی ؟ لطفا . من نمیخوام اشکامو ببینی لطفا سرتو برگردون . قول میدم گریه نکنم حالا سرتو برگردون . باشه ؟
برنمیگردی ؟

خب باشه ببخشید که برت میگردونم . واقعا متاسفم . لطفا درکم کن ! باشه ؟
ممنونم کوین ! ممنون.

___________________________

سلام :>
اینم پارت سوم our song
ببخشید یکم دیر شد
امیدورام دوستش داشته باشین :)
مواظب خودتون باشین💙
_ꇙ꒤ꋊ

Our SongWhere stories live. Discover now