❌ خلاصه دوشاتی "یکلیوان آ-آب"
فرمانده جئون جونگکوک، در یک عملیات خطرناک طی یک حادثه تیراندازی، زخمی میشه و یکی از اعضای حیاتی بدنش رو از دست میده.
اما چیمیشه وقتی به هوش بیاد بفهمه پسری که از خودش پنج سال کوچیکتره، کسی بوده که داوطلبانه و فداکارانه تصمیم گرفته تا همون عضو از بدنش رو بهش اهدا کنه و از مرگ حتمی نجاتش بده؟
به نظرتون فرمانده جئون چه واکنشی نشون میده وقتی بفهمه اون اهداکنندهی جوان، کسی نبوده جز سروان پارک جیمینِ فداکار؛ افسر پلیسِ تازه کاری که از قضا جئون جونگکوک به شدت بهش علاقهمنده و حاضر نیست یکمو از سرش کم بشه!
.
.
.
____________________________________❌بخشی از متن:
_آخرین آرزوت قبل از مرگ چیه جیمین؟
+یک لیوان آ-آب!
_آه متاسفم که نمیتونم برآوردش کنم جوجه. تو محکومی تا تشنه لب، زیر دستهای من جون بدی!
_داری با چاقوت، شکمم رو قلقلک میدی جونگکوکا.
+اینها همه حس های خوبه قبل از مرگه! بخواب جیمینم. چشمهای قشنگت رو ببند. بهم نگاه نکن پسرِ خوب. قول میدم آروم بهت چاقو بزنم. خونریزی میکنی اما قسم میخورم نمیزارم زیاد درد بکشی!
_اما جونگکوکا-...
+جانم؟
_میشه قبلش آخرین آرزوم رو برآورده کنی؟
+چه آرزویی؟
_میشه لطفا بهم کمی آب بدی؟
YOU ARE READING
𝑨 𝑮𝐥𝐚𝐬𝐬 𝑶𝐟 𝑾-𝑾𝒂𝒕𝒆𝒓 || 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧
Short Story✔︎ کـامــل شــده _آخرین آرزوت قبل از مرگ چیه؟ +یک لیوان آ-آب! ༄~•~•~•~•~•~•~•~•~༄ 🌨️آهنگ پیشنهادی: Arcade_ Duncan Laurence ༄~•~•~•~•~•~•~•~•~༄ 📝نام دو شاتی: یک...