[11] just hold on

1K 69 14
                                    

از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه تاریک طنین مینداخت‌

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه تاریک طنین مینداخت‌. صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن... آخه چرا از درد نمیمیره؟ چرا این کابوسا تموم نمیشن؟ آخه اون فقط یه پسر کوچولوعه!

warnings : smut, strong language, mental problems after rape
‌‌
‌‌
اکانت نویسنده :
eileenmonro
‌‌
‌‌
کامل شده (completed)  55 تا پارت
‌‌
‌‌
کاپل های اصلی : لری ، زیام
‌‌
‌‌
اسمات : داره ... هری تاپ
‌‌
‌‌
ژانر :
ROMANCE* , RPF AU* , ANGST*

‌*(روابط عاشقانه)

*(ژانری که داستان درباره شخصیت های واقعیه ولی توی محیط زندگی واقعیشون قرار ندارن)

*(فیکایی که ی سرس صحنه های ناراحت کننده‌‌ ، غمگین و دارک داره و شخصیتشون توی مشکلات عاطفی قرار میگیره)
‌‌

‌نویسنده این فیک دیگه تو این دنیا نیست من دقیقا اینو وقتی فهمیدم که فیکو تموم کرده بودم.. و اینجوری بودم که اوکی وات د هل؟؟ *جیغغغغ*
خیلی قشنگه... بخونید و ازش لذت ببرید:)
به یاد آیلین و قلم قشنگش....
‌‌
‌‌
اگه خوندینش نظرتون راجبش؟


لاو یو عال⁦🤍

best LARRY stories Where stories live. Discover now