chapter 8

938 113 11
                                    


سوا در حالی که نون برنجی بین دستشو گاز می‌گرفت پرسید " بابا کجاست؟" مادر سوا انگار که داغ دلش تازه شده باشه گفت " خارج از شهر رفته پیش یکی از دوستاش آقای جو" سوا سرشو تکون داد.

خدمتکار آخرین دیس که توش گوشت کبابی قرار داشت رو روی میز گذاشت و بیرون رفت جین که روبروی سوا نشسته بود با هیجان به غذا های روبروش نگاه می‌کرد، اول از همه از سوپ قارچی که بهش چشمک میزدو داخل بشقاب طلایی رنگش ریخت بی معطلی از اون خورد چشماشو بست و با لذت گفت " خانم لی این واقعا خوشمزس" مادر سوا لبخندی زد " ممنونم جین از اون بولگوگی ها هم بخور " جین چشمی گفت

گوشی سوا زنگ خورد که با عذر خواهی کوتاهی از سر میز بلند شد از سالن خارج شد و توی راه رو قرار گرفت، تماس رو جواب داد و گوشیشو کنار گوشش گذاشت " مامور لی حالتون خوبه؟" صدای هیون به گوشش رسید روبروی تابلویی که چندین سال پیش مادرش کشیده بود ایستاد و جواب هیون رو داد " سلام آقای جون بله ممنون حالم خوبه"

"خوشحالم که حالتون خوبه کمپانی ما درخواست شکایت از اون ساسنگ رو تنظیم کرده شماهم شکایتی دارین؟ " قطعا سوا حوصله ای برای این کار ها نداشت  "نه من شکایتی ندارم" هیون اونور خط درحالی که گوشی رو روی بلندگو گذاشت بود به تهیونگ که سعی می‌کرد خودشو بی تفاوت نشون بده نگاه کرد و گفت" پس فاکتور مخارج بیمارستان رو برای من ارسال کنید تا کمپانی اون رو پرداخت کنه "

سوا که متوجه لکه ی سبز رنگی روی نقاشی شده بود با دقت انگشتشو رو اون کشید تا پاکش کنه حواس پرت گفت " نیازی نیست هزینه ها رو کی سی پرداخت میکنه" هیون که انگار دیگه صحبتی نداشت گفت" خیلی خب پس فردا شما استراحت کنید ما درخواست نیروی دیگه ای میکنیم "

سوا به سرعت مخالفت کرد "نه من نیازی به استراحت ندارم و از بیمارستان مرخص شدم" هیون با مکث کوتاهی گفت " پس فردا میبینمتون " سوا خداحافظی کرد و به سمت سالن برگشت به محض اینکه پاشو توی سالن گذاشت با صدای مادر بزرگش که پشت به اون نشسته بود محکم روی پیشونیش کوبید " سوا دوستت خیلی میخوره "

مشخصا اونقد با جین راحت بود که مطمئن بود جین ناراحت نمیشه اما  مادر بزرگش واقعا یه ابرو ریزی در سطح کشوری بود " تو خیلی لاغری این همه میخوری کجات میره؟" مادر سوا  مضطرب به سوا که از حرص قرمز شده بود نگاه کرد " آجوما این همه زبونو خودت کجا جا میدی منم غذا هارو همونجا جا میدم"

سوا که تازه پشت میز نشسته بود با حرف جین چشم هاش گرد شد. مادر سوا هینی کشید سوا آماده بود که اگه مادر بزرگش روی جین افتاد که بزنتش به سرعت جداشون کنه، پیرزن چند قلپ از آب کنار دستش خورد و درحالی که دندون های مصنوعیشو در می آورد به طرف جین چرخید، سوا که چندشش شده بود نگاهشو از دندونه های مصنوعی گرفت و سرشو رو میز گذاشت.

𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝 |ᵏⁱᵐ ᵗᵃᵉʰʸᵘⁿᵍWhere stories live. Discover now