chapter 20

908 108 54
                                    


" مامور لی بینیتون داره خون میاد" با این حرف یوسان جونگکوک که مشغول گرفتن قهوه از دستگاه مخصوص بود به طرف سوا چرخید. دختر دستشو زیر بینیش برد و به خونی که روی انگشتاش پخش شده بود نگاه کرد، تکیشو از پشتی مبل گرفت و صاف نشست.

جونگکوک به سرعت دستمالی زیر بینی سوا گرفت " چرا خون دماغ شدی؟" دختر نگاهشو از جونگکوک که چند سانتی صورتش قرار داشت گرفت و آروم زمزمه کرد " به خاطر اون چکابه دیروزه فشارم بالا پایین شده چیزی نیست" یوسان عینکشو عقب داد و پرسید " چیزی میخواین براتون بیارم؟" سوا سرشو به معنی نه تکون داد و تشکر کرد.

دستمالو از دست جونگکوک که نگران بهش نگاه می‌کرد گرفت. در اتاق باز شد و هیون و تهیونگ وارد شدن به نظر می‌رسید اون جلسه خبری تموم شده باشه " مامور لی تهیونگ بهم توضیح داد که چه کمکی بهش کردین هم من هم کمپانی... مامور لی؟ " هیون با دیدن دستمال خونی ساکت شد. سوا دستمالو برداشت و بی توجه به تعجب مرد اخمی کرد و گفت " حال اون عوضی باید گرفته می‌شد"

تهیونگ که متوجه خون دماغ شدن سوا شده بود چند قدم نزدیک تر شد و بالا سر سوا ایستاد و انگار که منتظر توضیحی از طرف سوا باشه نگاهش کرد. جونگکوک دستمال دیگه ای به سوا داد و دستمال خونیو از اون گرفت" فک کنم باید برم دستشویی " سوا اینو گفت و از جاش بلند شد نگاه های مستقیم تهیونگ باعث میشد بدنش نافرمانی کنه و جدیدا این غیر قابل کنترل شده بود.

" میتونی راه بری؟ " سوا سرشو تکون داد و به طرف جونگکوک چرخید تا جوابشو بده "مگه فلجم جونگکوک ؟" از اتاق خارج شد دستمال رو پایین آورد و به سمت سرویس بهداشتی توی اون طبقه رفت دستشو با آب خنک پر کرد و به صورتش پاچید تا خونی نباشه " دیدی چقدر خوشگل بود، امروز با تهیونگ و عوامل فیلم جلسه داره فک کنم آخرش عاشق هم بشن" سوا گوشاش رو تیز کرد و به اون دوتا دختر کارمندی که درحال حرف زدن بودن گوش کرد.

" حتی اسماشونو بهم میاد لیا و تهیونگ، جلسشون الانه؟" دختر دومی مکثی کرد و گفت" آره فک کنم" سوا سرشو بالا آورد و صورتشو با دستمال خشک کرد نفس عمیقی کشید و به سرعت از اون دستشویی بیرون اومد و به سمت اتاق هیون رفت، درو با ضرب باز کرد " بهتری؟" جونگکوک پرسید و کمی از قهوش رو خورد سوا آره ای گفت درحالی که دستگیره در هنوز توی دستش بود نگاهی به اتاق انداخت و با دیدن تهیونگ داخل اتاق چشم هاشو برای اون نازک کرد پس هنوز نرفته بود به جلسه.

تهیونگ متعجب پرسید " چیزی شده؟" سوا که متوجه شد زیادی به اون واکنش نشون داده لبخندی زد و سرشو به معنی نه تکون داد با صدای تقه ای به در سوا دستگیره نقرهای رنگ و کشید و درو باز کرد " آقای چو و عوامل فیلم برداری همینطور خانم نامچو توی اتاق جلسه منتظر شمان" تهیونگ از جاش بلند شد و آهی کشید سوا با حرص چشم هاشو روی هم فشار داد " مامور جئون مامور لی بریم؟" هیون اینو گفت و به جونگکوک و سوا نگاه کرد.

𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝 |ᵏⁱᵐ ᵗᵃᵉʰʸᵘⁿᵍDove le storie prendono vita. Scoprilo ora