توت فرنگی

179 21 8
                                    


جونگکوک درحالی که تهیونگ روی کولش انداخته بود از سالن خارج شد

_هوممم بیبی بیخیال بیرون نظرت چیه بریم خونه من؟

+میدونستی یه جورایی داری منو میدزدی و این کارت غیرقانونیه؟

_تو باز زبونت دراز شد

+مگ دروغ میگم؟عجب

_اره دروغ میگی چون من الان دارم دوس پسرم‌ میبرم خونه خودم تا براش یه غذا عالی درست کنم و اصلا احساس نمیکنم درحال انجام کار غیرقانونی باشم یونو؟

+هوففف ببین من دوسپسر تو نیستم!

_هستی وقتی مال خودم بکنمت اون موقع کامل مال من میشی
*ذهن جونگکوک: تو زیادی کیوتی شاید نگهت دارم

+حداقل بذارم پایین خودم میتونم راه برم

_لازم نیست خودم‌ میبرمت ماشین توی همین کوچه ست

+یه دقه صبر کن چجوری بدون اینکه بهت گیر بدن از مدرسع جیم شدی؟

_عمممم اون بیخیال بعد بهت میگم

جونگکوک تهیونگ میذاره زمین در باز میکنه و دوباره تهیونگ بغل میکنه میذارش توی ماشین

+میدونستی من خودم پا دارم؟
_نه
+الان بدون
_نشنیدم!

_خبببب بزا کمر بندتم ببندم

تهیونگ دیگ واقعا داشت عصبی میشد اون پسر اسکل چی فک میکرد؟ تهیونگ یه فلج میدید؟ عجب

+من دست و پام دارم خودم میتونم کارام انجام بدم لعنتی میفهمی *با داد

جونگکوک با چشای عصبی و رگ گردن بیرون زده به تهیونگ نگاه کرد انگشتش اروم روی لبای خوشفرم تهیونگ کشید و یوهو صورتش با اعصبانیت فشار داد

_ببین کوچولو وقتی بهت رو میدم پررو نشو اگ نمیخوای همینجا لختت کنم تا جایی که بیهوش بشی توت نکوبم دهنت ببند وگرنه جر میخوری!
حالا هم بذار اعصبانیتم یکم سرلبای توت فرنگیت خالی کنم

جونگکوک‌ همینجوری که فک تهیونگ گرفته بود صورتش به صورت تهیونگ نزدیک تر کرد و لباش کوبوند روی لب تهیونگ با دندوناش لبای تهیونگ وحشیانه گاز میگرفت و وقتی تهیونگ از درد لبش ناله میکرد زبونش میکردم توی دهن شیرین تهیونگ و زبونش میمکید و گاز میگرفت وقتی دید تهیونگ نمیتونه نفس بکشه اروم عقب کشید به صورت قرمز شده از خجالت تهیونگ نگاه کرد و اروم زمزه کرد کیوت یه جورایی با بقیه شون فرق میکنی

بعدشم سوار ماشین شد یه نگاه به تهیونگ کرد و گفت
_خب بریم؟

داشا چرا ووت نمیدین؟
باور کنین کار سختی نیست
ممنون میشم ووت بدین
فقط کافیه انگشتتون بزنین روی این و اونو حامله کنین

👇🏻

You are Crazy!! no i'm daddy Where stories live. Discover now