جین با کت و شلوار همیشگی جلوی پاساژ وایساده بود و منتظر بقیه بود
تهیونگ به سختی کوله ای که همراهش بود و از ماشین بیرون کشید و کنار جین وایسادمرد بزرگتر گفت: کمک میخوای؟
ته موهای نامرتبش و عقب داد و گفت: نه اوکیه
جین به ظاهر پسر خندید و گفت: هر کی ندونه فکر میکنه تو ماشین درگیر بوسه و اینا شدی که اینجوری لباست و موهات بهم ریخته
ته هوفی کرد و گفت: یه ساعت تموم داشتم کف ماشین دنبال یه طلق شیشه ای بی رنگ پنج در دو میگشتم ، واقعا ودف آخه چرا ....
جونگ کوک از ماشین خارج شد و گفت: بریم ؟؟؟
تهیونگ چشم چرخوند و گفت: اگه پادشاه قبول کنن ما یه ساعته منتظریم
به سمت پله ها رفت و جونگ کوک رو به جین گفت: ازم ناراحته؟
جین شونه بالا انداخت و پست سر ته رفت
نامجون که تا اون ثانیه سرش نو گوشی بود گفت: خر چی فکر میکنم آغوش چیز خوبی نیست میگن به کمر کسی که بهش وصل میشه فشار میارهجونگ کوک محکم به کمرش زد و گفت: این همه عضله ساختی که برای نگه داشتن یه بچه نهایتا چهار کیلویی اینجوری تو اینترنت سبک سنگین کنی؟ به تو هم میگن پدر؟
با عصبانیت وارد پاساژ شد و نامجون با تعجب گفت: چرا همه دعوا هاشون و سر من خالی میکنن؟؟؟
دنبالشون رفت و بالای پله ها پیداشون کرد
جین نگاهی به دور و بر کرد اما مغازه ای که وسایل بچه بفروشه نبودتهیونگ بند کوله اش و محکم تر گرفت و به سمت دیگه ای رفت و جونگ کوک هم دنبالش رفت توی مسیر تلاش کرد دست ته رو بگیره اما ته نذاشت
جونگ کوک با اعتراض گفت: چرا نمیذاری دستت و بگیرم مگه چیکار کردم ؟؟؟؟
ته با عصبانیت به سمتش چرخید و گفت: بعضی وقتا دلم میخواد خفت کنم ، خیهیش میکنیم شیمام خیلی میهریبینید
( خواهش میکنم شما هم خیلی مهربونید )ادای عوق زدن در آوردن و از کوک دور شد
جونگ کوک آهی کشید و دنبالش رفت: تهیونگا من فقط ماشین و نگه داشتم تا اون رد شه بعد اون گفت خیلی مهربونم منم جوابی پیدا نکردم بهش بدم پس جملش و به خودش برگردوندم
تهیونگ به سمتش چرخید و گفت: یه بار دیگه تلاش کنی خودت و توجیه کنی همینجا میذارمت و برمیگردم خونه خودم
جونگ کوک آهی کشید و تهیونگ با کلافگی گفت: اینجا مغازه ای برای وسایل بچه ها نیست باید به هیونگ بگم
به سمت جایی که جین و نامجون بودن رفت
جین تمام مغازه ها رو نگاه میکرد اما خبری از مغازه مورد نظر نبود با عصبانیت گفت: این مغازه های لعنتیش کو پس؟
![](https://img.wattpad.com/cover/273306619-288-k374407.jpg)
ESTÁS LEYENDO
kookv mistakes [ Completed ]
Fanfictionاشتباهات 🍸 زوج ها: کوکوی نامجین ژانر : رومنس طنز امپرگ روزمره همه دانشمند ها اشتباه میکنن جونگ کوک هم یکی از اونا بود اما ...... اشتباهات نامجون و جونگ کوک یکم فرق داشت یکم که ..... یعنی خیلی