part3

921 56 2
                                    

عصبی بودم..
خیلی عصبانی بودم دکتر اومد بیرون و گفت
+ تا هفته دیگه باید بهوش میاد
توی بیمارستان ولش کردمو رفتم
رفتم خونه
با خستگی درو باز کردمو رفتم سمت اتاقم که تهگوک با چشمای اشک آلود پرید بغلم
دستمو براش باز کردم چقدر شبیه تهیونگ بود
+ بابا از خواب بد دیدامممم

_چی دیدی کيوته من گریه نکن نترس بابا پیشته
+ماما ماما
_ حالش خوبه توت فرنگیه من
+ نا ماما رو گردنش یه چیز سیاه داره بضی وقتا یشیزای قلمز لنگ مياله بالا (یچیزای قرمز رنگ میاره بالا)خاب دیدام نفس نمیکشه تکونش مودم تكون نمخوره

_چیزی نیس تگوک مامانو الان دیدم حالش خوبه
+ بابا ماما چیزیش نیش مگ نا؟
_اره توت فرنگی تحمل کن چندروز دیگه میبینیش

بردمش تو اتاق
حرفاش بشک انداخته بودم
باید دکترشو میدیم
تھگوک خاب رف تو بغلم و منم چشامو بستم یه چرت چند ساعته بزنم
رفتم سمت بیمارستان و دیدم همه پرستارا و دکترا دارن میرن اتاق تهیونگ دویدم قلبش نمیزد داشتن بهش شوک میدادن..
و بعد دستگاه شکو دکتر با ناامیدی اورد پایین گذاشت سر جاش و پتو رو کشید رو سرش
داد زدم
_نههههععععععهههه

از خواب باشدت پریدم این چه خواب کوفتی بود
خیس عرق بودم
رفتم دوش گرفتم و آماده شدم برم بیمارستان
سوار ماشینم شدم و حرکت کردم
دلهره داشتم نمیدونم چرا
من نباید به اون عوضی اهمیت بدم
اما هنوزم ته دلم نمتونستم بزارم چیزیش شه
عصبی بودم دکترشو توی راهرو دیدم
دکتر +سلام اقای جئون باید باهاتون حرف بزنم بیاید اتاقم
وارد اتاقش شدم و نشست پشت میز
_راجب کیم تھیونگه؟
+بله ...هرچی لازمه رو میگم ۳ سالی هست اقای کیمو ندیده بودم
گیج شدم از حرفش
_شما میشناسیدش؟
+ البته امگای بیچاره...
_اون بیچاره نیست زندگی خوبی داره
+پس هنوز به شما نگفته؟
_چیو؟
+ اروم باشید بگید لطفا متاسفام عصبی شدم
_خاهش میکنممم تھگوک پیشمه من پدرشم و همسر این امگای احمق
+همسر سابق البته
_اینارو از کجا میدونید
+۴ سال پیش اقای کیم با بدنی خیلی ضعیفو کبود و خاکی و یه بچه تو دستش ب اینجا پناه آورد مثل امگایی بود ک سالها زندانی بوده برای سلامت بچه اومد در حالی که خودش لب مرگ بود وقتی از حال بچه مطمعن شد از هوش رفت ۵ روز بیهوش بود و بعد که بیدار شد سرفه های خونی و خون دماغشو مشاهده کردم اقای جئون جای مارگ آلفا سیاه شده و تبدیل به یه مریضی وحشتناکه غير قابل درمان شده خیلی نادره این اتفاق و متاسفام آقای کیم بزودی برای همیشه به یه خواب طولانی مدت خواهد رفت نباید بهش شوک وارد بشه هر لحظه ممکنه شوک روحی ببرتش توی خواب ابدی زندس در حالی که هیچوقت قرار نیست بیدار بشه و فرقی با مرده نداره
گوشام سوت کشید از حرفی ک زد از جام پاشدم
_توام خريده اره ک اراجيف تحویلم بدی؟
+ اشتباه میکنید ایقد بدبین نباشید
_من؟ اون بچمو گرفت من عاشقش بودم ترکم کرد
+حتما دلیل قانع کننده ای داشته چون اون همیشه از شما حرف زده
_عمرا باورش نمیکنم
و با شدت درو کوبیدمو رفتم
_____________
یک هفته بعد
___________
تهیونگ: .

love/hate/revenge(vkook)Where stories live. Discover now